• وبلاگ : گفتمان مذهبي
  • يادداشت : چرا دروغ؟ چرا تحريف؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 

    وقتى اعتقاد صحيحى به اسلام ندارى و قرآن و روايات را چون از 1400 سال قبل است، ملاك حقانيت نمى‌دانى، طبعاً اسلام و مذهب را هم در آنچه كه باب طبعتان نيست محدود مى‌بينى!

    شما از كدامين جمله من به اين نتيجه بي خردانه رسيدين كه بنده به اسلام معتقد نيستم ؟؟!!

    به صرف اينكه بنده به حاكميت طبقه خاصي بنام روحانيت قائل نيستم به خود مجوز اين را داده ايد كه من را معتقد به اسلام ندانيد ؟! به شما توصيه ميكنم همين الان به جهت نامسلمان دانستن بنده توبه كنيد نزد ساحت خداوند يكتا

    البته بله من به اسلامي كه شما ترسيم ميكنيد و طبقه روحاني را حاكم بر مردم ميدانيد قائل نيستم به خود بنده مربوط است چرايي آن نه به شما و امثال شما .

    و اما شكاكيت و يقين و ... ظاهرا شما ملتفت نيستيد منظور بنده از عدم يقين چيست !

    در ذهن بسته شما جا افتاده است كه هر زمان كسي گفت من در موردي يقين ندارم به اين مفهوم است كه اين شخص فاقد بنيان فكري منسجم است كه در آن شكاكيت از نوع غربي راه دارد و احتمالا كافر است !!!!

    اين تحليل تك بعدي كه بنده اسم آن را تحليل خطي ميگذارم فقط از افراد خودبين كه خود را معيار حق مي پندارند سر ميزند و بس

    برادر محترم ، منظور بنده از فقدان يقين آنست كه فرد در مقام تحليل مسائل مربوط به سياست نبايد مدعي رسيدن به يقين باشد .

    براي آنكه براي ذهن تك بعدي شما جمله فوق مشخصا جا بيفتد مثالي ميزنم كه بهتر درك كنيد :

    وقتي تحليلگري در زمينه وضعيت آينده خاورميانه بحث ميكند در تحليل خود درصد و ميزاني از اشتباه و خطا را فرض ميكند و اين يعني اعتقاد به عدم يقين در تحليل مسائل پيچيده سياسي چراكه تحولات سيال منطقه و جهان و نيز اطلاعاتي كه در زمان تحليل در خفا مانده است باعث ميشود چنين يقيني حاصل نشود و يك كارشناس با تجربه هرگز ادعا نميكند كه در آن تحليل به يقين رسيده است ، حال وقتي گلبانو بدون دانش سياسي مي گويد من يقين دارم كه تحليل من پيرامون فلان مورد سياسي درست است اين خطاست كه اينچنين مدعي يقين باشد چون اولا نه با اصول تحليلي سياست آشنايي آكادميك دارد و نه اينكه در سياستي كه هزار و يك مولفه دخيل است كسي ميتواند مدعي باشد كه قطعا در تحليل فلان مورد سياسي به يقين حق ميگويد

    اميدوارم درك كنيد كه منظور من از عدم يقين چه چيز بوده و هست آن شكاكيتي كه شما از آن بحث ميكني زمين تا آسمان با آنچه من به گلبانو گفتم فرق ميكند ظاهرا اشتراك واژه و عدم اطلاع و فقدان تجربه شما و نيز تحليل هاي خطي شما باعث شده كه چنين اشتباه فاحشي را انجام دهيد .

    راستي نام شما حق شناس است يا لقب خود را حق شناس گذارده ايد ؟

    اگر نام شماست كه هيچ و اگر لقب شماست و خود را شايسته و معيار شناخت حق قرار داده ايد از اين جهت بهتر است بيشتر در انتخاب لقب دقت نماييد.

    بدرود

    پاسخ

    سلام آق رضا،
    معلومه عادتت شده مطالب ديگران را سرسرى بخوانى و بر همين اساس هم تصميم بگيرى و ديگران را شماتت كنى!
    نسبت نامسلمانى به شما زده نشده كه نيازمند توبه باشد. چون ما همين اظهار اسلام ـ و لو ظاهرى ـ را براى مسلمان اسمى بودن كافى مى‌دانيم و كسى را تكفير نمى‌كنيم.
    اما همانگونه كه گفته شد اگر اعتقاد صحيحى به اسلام و آموزه‌هاى اسلامى مى‌داشتى، اينگونه اسلام را طبق ميل و مذاق خودت وارونه تفسير نمى‌كردى!بالآخره اسلام لوازمى دارد و فهمش هم مقدماتى را مى‌طلبد كه از نمى‌توان آن را در لابلاى افكار پوسيده غرب جستجو كرد.
    اسلام براى زندگى است و براى سياست و علم و اقتصاد و فرهنگ برنامه دارد. البته اين به معناى نياموختن از ديگران ـ ولو غير مسلمان ـ نيست اما نبايد آموزه‌هاى ديگران بت شوند كه ما خردمان را وانهاده و بر آن سجده كنيم و هستى‌مان را بر اساس انديشه‌هاى ديگران بنا نهيم و اگر چيزى را خلاف آن بت معبود ديديم، انكارش كنيم؛ حتى اگر قرآن و روايات و آموزه‌هاى اسلامى باشد!!
    در هر صورت، از اينكه به اين وبلاگ سر مى‌زنيد، خرسنديم و از خواندن نوشته‌هاى عتاب‌آلودتان هم باكى نيست.
    بالآخره ما به عزيزان جنوبى ارادت داريم و اين رفتارها هم تا حدّى ناشى از وضعيت آب و هوايى آنجاست.
    يا حق
    + رضا 

    سلام

    بنده دانشجو بودم و اكنون خير ، اتفاقا ادعاي عدم يقين نشانه افتادگي در تحليل مسائل پيچيده علوم سياسي ست و بنده به اين افتادگي اساتيدم مي بالم چيزي كه شما فاقدش هستيد افتادگي ست كه خود را به يقين محق ميدانيد در تحليل علومي كه فاقد اطلاعات تخصصي درباره آن هستيد.

    وقتي سخن از دين و مذهب ميشه عده اي ميگويند اين حوزه متخصصيني نياز داره كه در اين زمينه مطالعات تخصصي دارند ، كه البته صحيحه ولي جاي شگفتي اينجاست كه حوزه هاي تخصصي ديگه از جمله سياست ، اقتصاد ، جامعه شناسي و روانشناسي و ... ظاهرا حوزه هاي بدون دروازه اي هستند كه همان آقايان و خانمهاي از خود راضي بدون مجوز وارد آن ميشوند ، مجوزي كه بدون مطالعه آكادميك حاصل نميشه اما ظاهرا اين حوزه ها علوم نيستند ! كه انسانهاي غير متخصص به خود اجازه ميدهند با چهره حق به جانب وارد حيطه هايي بشوند كه حتي يك كتاب تخصصي پيرامون آن را تورق نزده اند و از همه بدتر آنكه بر اين اعتقاد باشند كه نظرشان پيرامون آن حوزه به يقين حق است و ديگراني كه در اينباره مطالعات آكادميك دارند مصداق جهل هستند !

    شما به كداميك از مراكز مطالعات راهبردي و سياسي غربي آشنايي داريد ؟ و يا از دانشگاههاي آنها اطلاع داريد ؟ و يا از ماهيت كارتل هاي اقتصادي آنها اطلاع داريد كه به خود مجوز ميدهيد وارد حيطه تخصصي سياسي شويد بي آنكه بدانيد سياست آن چند خط ساده نيست كه در روزنامه ها ميخوانيد سياست مجموعه از علم و هنر است تلفيقي از انديشه و استراتژي و از پاسخي كه به بنده داديد كاملا مبرهن و روشنه كه نه تنها قادر به درك صحيح كامنتي كه براي شخص گلبانو گذاشتم نبوديد كه حتي نميدانيد علوم انساني خواه با رهيافت اسلامي مورد نظر شما خواه با رهيافت غربي علومي ست كه در مقام تحليل هيچ دانشمندي در اين عرصه نميتواند مدعي باشد تحليلهايي كه ارائه ميكند به مرز يقين رسيده است و اين ارتباطي با غربي بودن و اسلامي بودن آن ندارد بلكه نشانه عمق پيچيده علوم انساني ست كه آنرا با علوم تجربي تفكيك ميكند .

    وقتي عرض ميكنم شما حتي با مباني علوم سياسي هم آشنايي نداريد اينجا بيشتر مشخص ميشود كه ميگوييد شكاكيت و ... در دانش سياست غربي وجود داره و بهتر است جناب عالي و دوستان مغرور شما بدانند كه در مكاتب غربي از علوم تجربي يعني علومي كه در آن يقين و عدم شكاكيت وجود دارد بيشتر بهره ميگيرند نظير دهه 70 و 80 ميلادي كه در تحليلها و برآوردهاي استراتژيك و پيش بينيهاي سياسي از علوم فيزيك و فرمولهاي شتاب و سرعت فيزيك در مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي ايالات متحده استفاده شده است .

    لطف بفرمائيد پيرامون يك حوزه تخصصي كه تخصص شما نيست ياد بگيريد كه در مورد آن يا سكوت كنيد يا بگوييد نميدانم و اينگونه ناشيانه وارد آن نشويد ... يادم به مصاحبه هاي صدا سيما با مردم ميفتد آنجا كه نزد مردم ميروند و گزارشگر يك پرسش تخصصي در زمينه اقتصاد ... را ميپرسد و افراد براي آنكه نشان دهند كم ندارند نداشته هاي خود را تحويل گزارشگر ميدهند و سيما هم پخش ميكند !

    البته مقصر شما نيستيد مقصر كساني هستند كه به شما ياد داده اند كه چون خود را مذهبي ميدانيد و احتمالا حق ميدانيد جايز است وارد هر عرصه اي شويد و ياد شبكه 2 ميفتم كه آقاي راشد يزدي را كه روحاني هستند مي آورد كه درباره موضوعات خانواده و مسائل زناشويي حرف بزند كه فقط يك روانشناس متخصص بايد درباره آن حرف بزند ولي ظاهرا جاي روانشناس با روحاني جابجا شده است مثل خيلي چيزهايي كه در كشور ويران ايران زمين جابجاست !

    اينطور نيست كه اقتصاد ويران ايران گناهش بر عهده دانشمندان اقتصادي ست لطف بفرمائيد به سنگاپور نگاه كنيد يكي از كشورهاي كوچك ملقب به ببر آسيا كه رشد خيره كننده توسعه اقتصادي را طي ميكند به چين نگاه كنيد به مالزي و دهها كشور ديگر نگاه كنيد همه آنها از اقتصاد آدام اسميت بهره ميگيرند و توسعه را تجربه ميكنند و ارباب هاي شما در حكومت هنوز اندر خم يك كوچه مانده اند !

    وقتي 57 اقتصاد دان به رئيس جمهورتان هشدار دادند كه سياستهاي غير عقلايي ات ايران را از تورم 14 به تورم بالاي 20 سوق ميدهد انصار رئيس جمهور آنان را دشمن خواند ، خائن خواند ، افرادي سرسپرده به غرب خواند و انواع و اقسام اهانتهايي كه امثال شما 30 ساله براي فرار از انتقاد از آن استفاده ميكنيد ولي الان بايد در بين 180 كشور رتبه 176 را در تورم كسب كنيم كه فقط 4 كشور بدبخت اريتره ، گينه ، ميانمار ، زيمبابوه ، از ايران بدتر هستند بخوان برادر بخوان:

    http://tabnak.ir/pages/?cid=10327

    روحانيت بي اطلاع از ساير دانشها وقتي در راس حكومت قرار ميگيرد خود را محق ميداند در حوزه هايي كه ارتباطي با ايشان ندارد دخالت كند از اقتصاد تا سياست از حقوق تا روانشناسي و جامعه شناسي و حتي دانشهاي تجربي ... و نتيجه اين است كه مي بينيد .

    در حوزه 3 كتاب اقتصاد اسلامي ميخوانند توهم آنها را ميگيرد كه دانشمند علوم اقتصادي اند !

    تاوان جهالت و بي خردي طبقه روحانيت حاكم بر ملت را هم اكنون ملت ميدهد اما اين فشار حاكم بر مردم زماني سر باز خواهد كرد و تاوانش را همان روحانيت از خود راضي خواهد داد انشاالله

    والسلام

    پاسخ

    حق شناس:به نام حق و با سلام
    بله آق رضاى محترم
    شما از دم همه را ـ كه چون شما فكر نمى‌كنند ـ جاهل مى‌پنداريد!
    و چنان بر همه قاطعانه مى‌تازيد كه نسبيت‌گرايى و نسبيت‌انديشى خودتان هم يادتان مى‌رود. فقط عيب را در ديگرانى مى‌بينيد كه معتقد به شكاكيت شما نيستند!!
    نه از علوم اسلامى خبر دارى، نه از حوزه و روحانيت و نه حتى از مراكز پژوهشى دانشگاهى پيرامون خودت و علوم انسانى و آنگاه به راحتى همه را به نقد مى‌كشى!
    از تحليل اقتصادى و نظرهاى روان‌شناسى و سياسى‌ات، ميزان علمت ـ كه از چند كتاب و روزنامه مشخص وام گرفته‌اى ـ هويداست ولى به راحتى ديگرانى را كه اصلاً نمى‌شناسى، بى‌سواد و نا آشنا به همه چيز مى‌دانى!
    وقتى اعتقاد صحيحى به اسلام ندارى و قرآن و روايات را چون از 1400 سال قبل است، ملاك حقانيت نمى‌دانى، طبعاً اسلام و مذهب را هم در آنچه كه باب طبعتان نيست محدود مى‌بينى!
    اگه حرفات يادت نمى‌آد، اينجا رو ببين

    بنده هم در دانشگاه‌هاى شما بوده‌ام و در سن نوجوانى‌تان جامعه‌شناسى مى‌خوانده‌ام اما در كنار آن توفيق مطالعه و تحقيق در علوم اسلامى را هم داشته و دارم با اين حال نه گرفتار شكاكيت شما هستم و نه خود را عالم دهر مى‌دانم؛ ولى به راهم و اعتقادم يقين دارم.
    سخنان شما جديد نيست و اگر اهل مطالعه و تحقيق مى‌بودى، و نقدهاى اين دگم‌انديشى در لايه‌ى نسبيت‌گرايى را مى‌خواندى، حقايق برايتان مجهول نمى‌ماند.
    حداقل كتابها ومقالات متفكرين منصف غربى را مطالعه كن. اگر هم به انگليسى مسلط نيستى، خيلى از اين آثار ترجمه شده و در دسترس است.

    سلام عليكم

    وبلاگ پر محتوا و خوبي داريد .

    به وبلاگ اين بنده هم سر بزنيد خوشحال مي شوم .

    نظر يادتان نرود .

    موفق باشيد

    يا علي مدد