سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتمان مذهبی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • صفحه نخست
  • پیشگفتار
    کشتى پهلو گرفته ـ درباره حشرت زهرا (س)

    بِسْمِ اللَّهِ الرَحمنِ الرَحیم

    هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه ـ سلام الله علیهاـ در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله‌هاى بیت‌الاحزان فاطمه؟
    در اندوه جگر سوز على ـ سلام الله علیه ـ در مواجهه با فاطمه ى میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمى‌در چروک‌هاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غمهاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز باز اشک پنهانى على؟
    هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر بردار بر بام نیزه‌ها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟
    اگر زینب ـ سلام الله علیها ـ با مشاهده سر برادر، حسین، روحى فداه، سلامت سر خویش را تاب آورده بود و سر برستون کجاوه نکوبیده بود، چه کسى عشق را، درد را و هجران را در آفرینش تفسیر مى‌کرد؟
    اینها دردهایى است که نویسنده را ـ اگر احساس داشته باشدـ خاکستر مى‌کند و قلم راـ اگر به تعداد درختان عالم باشد ـ مى‌سوزاند و دفترى به پهناى گیتى را آتش مى‌زند.
    سوز اشکهاى فاطمه، هنوز پاى عارفان را در بیت الاحزان او سست مى‌کند و کمر ابرار را مى‌شکند و آتش به جان اولیاء الله مى‌اندازد.
    معاذالله که رشحه‌ى هیچ قلمى ‌بتواند با اشک سوزناک على به هنگام شستن پیکر فاطمه برابرى کند. کجاست اسماء؟
    از او بپرسید، فرشتگانى که در اشکهاى آن هنگام على به تبریک غسل مى‌کردند، بال و پرشان نسوخت؟
    آنچه بر پیشانى تاریخ تشیع، چروکهایى اینچنین عمیق آفریده، دردهایى از این دست است. دردهایى که گفتنى نیست، بیان کردنى نیست، تصویر و تصور کردنى نیست.
    درد راـ اگر بسیار عمیق باشدـ به زخم تشبیه مى‌کنند و زخم را ـ اگر بیش از حد سوزنده باشدـ به آتش. و حرارت کدام آتشى مى‌تواند با هرم قلب على در بیست و پنج سال سکوت خار در چشم و استخوان در گلوى او برابرى کند؟
    پس اینگونه دردها «مشبه» نیستند، «مشبه به» اند.
    و تاریخ شیعه، آکنده از دردهایى اینگونه است.
    غم کمر شکن و چاره سوز حسین در شهادت برادر علمدار، عباس، روحى فداه.
    سکوت اندوهبار حسین جان عالمى‌بفداش، در برابر جگر پاره پاره امام بردار حسن، سلام الله علیه. حسرت عمیق عباس برادر، عباس عمو، عباس پدر و عباس امید در جراحت مشک آب.
    درد وصف ناشدنى سجاد در شهادت مظلومانه ى پدر.
    و از آن پس، همچنان انبوه درد بر درد و تراکم جراحت بر جراحت و زخم بر زخم و اتصال مدام جوى خون.
    انگار که تاریخ را در سرزمین شیعه با خون رقم مى‌زنند، با مظلومیت خون.
    ...و این قلم تنها کارى که مى‌تواند بکند، اقرار و اعتراف به عجز است در مسیر شناخت الفباى این کتاب مظلومیت، چه رسد به شناساندن و تقریر و تصویر کردن آن.

    و الحمدلله رب العالمین
    سید مهدى شجاعى

     



    حق‌شناس ::: یکشنبه 87/3/5::: ساعت 6:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشتهاى وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 31
    بازدید دیروز: 18
    کل بازدید :355792

    >>اوقات شرعی <<

    >> معرفى <<
    گفتمان مذهبی
    مدیر وبلاگ : حق‌شناس[100]
    نویسندگان وبلاگ :
    حبیب[8]


    >> پیوندهای روزانه <<

    >> لوگوى وبلاگ <<
    گفتمان مذهبی

    >> یادداشتهاى قبلى <<

    >> سایتهاى مفید <<

    >> لینک دوستان <<

    >>اشتراک در خبرنامه<<