سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتمان مذهبی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • صفحه نخست
  • پرسش 1:
    چرا اهل سنت به استناد «لیس منا من ضرب الخدود...» عزادارى نمى‏کنند؟

    پاسخ:
    یکم. این حدیث مربوط به جایى است که انسان براى عزیز از دست رفته‏اش خودزنى و گریبان چاک کند آن هم در حالى که معترض به قضاى الهى باشد و حرف‏هایى بزند و نوحه‏هایى گوید که موجب خشم خداوند است. اما گریه بر امام حسین(ع) و عزادارى بر آن حضرت، از افضل قربات است و از مصادیق تعظیم شعائر الهى و اعلام وفادارى نسبت به بزرگان مکتب و پیشوایان دینى است و فلسفه‏هاى متعددى دارد که در پاسخ به پرسش‏هاى پیشین مطرح شد.
    دوم. گریبان چاک کردن نیز در مواردى استثنا شده است و اشکال ندارد؛ مانند گریبان چاک کردن در فوت پدر، مادر، برادر، چنان که حضرت موسى(ع) در فراق هارون و امام حسن عسکرى(ع) در فراق امام هادى(ع) گریبان چاک کرده‏اند.وسائل الشیعه، ج 22، ص 402 و ج 3، ص 274.
    بنابراین گریه و نوحه و عزادارى و گریبان چاک‏کردن در ماتم ائمه(ع) خصوصاً امام حسین(ع) - که پدر معنوى امت اسلامى مى‏باشند - اشکال ندارد؛ بلکه موجب سعادت انسان و قرب به خداى سبحان است.
    گریه و نوحه‏اى که در روایات مورد مذمت قرار گرفته، نوحه‏اى است که با عدم رضایت خداوند همراه باشد و این همان شیوه‏اى است که در جاهلیت مرسوم بود و روایت پیامبر اسلام(ص) «لیس منا من ضرب الخدود و شق الجیوب و دعا بدعوة الجاهلیة» ناظر به این نوع عزادارى است.
    اما عزادارى امام حسین(ع) مقوله‏اى جدا است و روایات ما نیز به این امر تشویق مى‏کند؛ چون در متن این عزادارى، بقاى اسلام و تزلزل حکومت فاسدان و ظالمان نهفته است و ثمرات معنوى و اجتماعى زیادى به همراه دارد.


    پرسش 2:
    چرا برخى از اهل سنت در برابر عزادارى موضع‏گیرى مى‏کنند؟

    پاسخ:
    مستند اهل سنت، پاره‏اى روایات است که در آن، بر ممنوعیت گریه و عزادارى بر مرده تأکید شده است؛ امّا این روایت بر اساس دیدگاه برخى از صاحب نظران اهل سنت، از جهت سند و محتوا مخدوش است. نووى از اندیشمندان اهل‏سنت مى‏گوید: «روایات فوق از نظر عایشه پذیرفته نشده، او به راویان آن نسبت فراموشى و اشتباه مى‏دهد؛ زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله، این روایات را به صورت صحیح از پیامبر نگرفته‏اند» و ابن‏عباس مى‏گوید: «این روایات سخن خلیفه است، نه سخن پیامبر(ص)».شرح النووى، ج 5، ص 308.<**ادامه مطلب...**>
    از طرف دیگر در تاریخ نمونه‏هایى از برپایى عزادارى مردم، براى درگذشت شخصیت‏هاى اهل‏سنت ثبت شده است مثلاً؛ براى جوینى (م 478 ق) عزادارى کردند. ذهبى از درگذشت جوینى و مراسم سوگوارى او چنین یاد مى‏کند:
    «نخست او را در منزلش به خاک سپردند و آن گاه پیکرش را به «مقبرةالحسین» انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شکستند، بازارها را تعطیل کردند و مرثیه‏هاى فراوانى در مصیبتش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت، آنان در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدان‏هاى خود را شکستند و یک سال عزادارى نمودند و عمامه‏هاى خود را به مدت یک سال از سر برداشتند، بدان حد که کسى جرأت به سر گذاشتن عمامه را نمى‏داشت. آنان در این مدت در سطح شهر به نوحه‏خوانى و مرثیه سرایى پرداختند و در فریاد و جزع زیاده‏روى کردند». سیر اعلام النبلاء، ج 18، ص 468.
    ذهبى نیز در مورد بازتاب مرگ ابن جوزى (م 597 ق) مى‏نویسد: «با درگذشت او، بازارها تعطیل گردید و جمعیت زیادى در مراسم او حضور یافتند ... مردم تا پایان ماه رمضان در کنار قبر او شب را به صبح رساندند ... مراسم عزادارى را روز شنبه برپا کردیم ...» همان، ص 379..
    عجب است که مورخان به نام اهل‏سنت، به آسانى و با مسامحه، صحنه‏هاى سوگوارى و عزادارى مردم براى عالمان سنى مذهب را گزارش و آن را بدون هیچ تحلیل و یا نقدى نقل مى‏کنند و گاه به بزرگى از آن یاد مى‏نمایند، اما در برابر عزادارى بر اهل‏بیت(ع) و امام حسین(ع) موضع‏گیرى غیرمنطقى مطرح مى‏کنند؟ به راستى راز این دوگانگى چیست! نگا: چرایى گریه و سوگوارى؟، صص 19-34.


    مأخذ: پرسش و پاسخ دانشجویى (نهاد)




    حق‌شناس ::: پنج شنبه 86/10/27::: ساعت 8:32 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشتهاى وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 23
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :358398

    >>اوقات شرعی <<

    >> معرفى <<
    گفتمان مذهبی
    مدیر وبلاگ : حق‌شناس[100]
    نویسندگان وبلاگ :
    حبیب[8]


    >> پیوندهای روزانه <<

    >> لوگوى وبلاگ <<
    گفتمان مذهبی

    >> یادداشتهاى قبلى <<

    >> سایتهاى مفید <<

    >> لینک دوستان <<

    >>اشتراک در خبرنامه<<