نوروز و نوروزیههاى دوره صفوى
چنین به نظر مىرسد که نوروز، در فرهنگ مسلمانان شرقى، حتى با وجود مخالفتهاى برخى از فقهاى سنىمذهب، دوام آورده است. عجیب آن که برخى از آداب و رسوم خاص آن مانند چهارشنبه سورى و سیزده بدر که از پیش از اسلام وجود داشته، و بى پایگى آن از نگاه اسلام بر همه روشن بوده، به دلیل همسویى نوروز با طبیعت و نیز دخالت آن در تعیین خراج سالانه، همچنان حفظ شده است. حضور این عید در بخش وسیعى از دنیاى اسلام در حال حاضر، از نواحى عراق و ترکیه گرفته تا جمهورى آذربایجان، جمهوریهاى آسیاى میانه، افغانستان، پاکستان و طبعا ایران، نشان آن است که پیش از تشکیل دولت صفوى، این عید مورد اعتناى کامل بوده است. در اینجا باید دو نکته را مورد توجه قرار داد:
نکته نخست: آن که در دوره صفوى، تاریخ قمرى و شمسى رواج داشته و طبعا مراسم نوروز برگزار مىشده است. اولئاریوس در آن عهد چنین نوشته: «ایرانىها سال خود را برحسب حرکت خورشید و ماه تعیین و تنظیم مىکنند و به همین جهت داراى دو نوع سال شمسى و قمرى مىباشند. سال قمرى از نظر مذهبى برایشان اهمیت دارد که اعیاد و روزهاى سوگوارى خود را برحسب آن سال تعیین مىکنند.» وى پس از آن اشاره کرده که ایرانیان، عمر خود را برحسب سال شمسى محاسبه کرده و مثلاً مىگویند که فلان مقدار نوروز از عمر آنها گذشته است. [53] وى چهارشنبه آخر سال را که چهارشنبه سورى بوده، از ایام مورد توجه مردم یاد کرده و گفته است که مردم آن را بدترین روزهاى سال دانسته کار را تعطیل مىکنند «از خانه کمتر خارج شده و حتى المقدر کمتر حرف مىزنند و سعى مىکنند به کسى پولى ندهند ... عدهاى هم کوزههاى خود را برداشته ... به خارج شهر رفته و وزه را از آب پر کرده و آن را مىآورند و به خانه و اطاقهاى خود مىپاشند و عقیده دارند که چون آب، صاف و پاک است، پلیدیها و بدبختیها را از خانه شسته با خود مىبرد...» [54] تاورنیه نیز از عید نوروز به با این عبارت که از اعیاد بزرگ ایرانیان است سخن گفته و مىنویسد: در این روز تمام بزرگان براى سلام شاه به دربار حاضر مىشوند و هر کس به اندازه شانش باید ارمغان و پیشکشى به شاه بدهد ... و در این روز شاه ثروت گزافى به دست مىآورد ... براى روز اول سال، اگر یک ایرانى اتفاقا پول نداشته باشد که قباى نو تدارک نماید، اگر باید تن خود را گرو بگذارد مىگذارد و قباى نو را حتما به دست مىآورد. [55] شواهد فراوانى در باره اهمیتبرگزارى مراسم نوروز در میان ایرانیان در دوره صفوى در دست است که نیازى به نقل آنها نیست.
نکته دوم: آن که این مساله را باید از زاویه دیگرى نیز مورد توجه قرار داد و آن این که با پیدایش دولتشیعى، طبیعى بود که روزهایى که در فرهنگ فقهى و تاریخى شیعه، از اهمیتى برخوردار استبزرگ داشته شده و به عنوان شعائر شیعى بزرگ داشته شود. این روزها، یا روزها عزا و مصیبتبودند و یا روزهاى شادى و فرح. نوع دیگر، روزهایى بود که در تقویم مذهبى، عباداتى براى آنها در نظر گرفته شده بود. با توجه به اختلافاتى که در تعیین این روزها وجود داشت، لازم بود تا تحقیقى در باره تعیین روز دقیق آنها صورت گیرد. به عنوان نمونه چندین رساله مولودیه نوشته شد تا اثبات شود تولد رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در دوازدهم ربیع الاول بوده یا در هفدهم آن. [56] همینطور رسالهاى به دستور شاه سلطان حسین صفوى نوشته شد با عنوان هدایة الصالحین دراثبات آن که تولدامام على علیه السلام در سیزدهم رجب بوده و سایر اقوال نادرست است. [57]
به علاوه، مردم نیاز به تقویمهایى داشتند تا به معرفى این روزها پرداخته و آداب و عبادات ویژه آنها را بیان کند. نمونه آن کتاب تقویم المحسنین فى معرفة الساعات و الایام و الاسبوع از فیض کاشانى (م 1091) و اختیارات علامه مجلسى (م 1110) است. باید اعتقاد به خوبى و بدى ساعات را هم به این مطالب افزود و رسالههایى که به این مسائل هم پرداختبه آنچه گذشت، اضافه کرد. مجموع این مسائل، جریانى را در تالیف پدید آورد که به نوعى با بحث تقویم ارتباط مىیافت.
با توجه به آنچه در آغاز بحث در باره تفاوت نوروز قدیم با نوروز جلالى گفته شد، بحث از تعیین روز نوروز و این که آیا نوروز وارد شده در روایات، همین نوروز مرسوم استیانه، در میان علما بالا گرفت. پیش از آن نیز، همانطور که گذشت، ابن فهد در قرن نهم، نسبتا مفصل به آن پرداخته بود. استدلالهایى که در این قبیل رسالهها آمده، به طور عمده بر پایه مطالب نجومى، تاریخى و نیز روایاتى است که به آنها اشاره کردیم. افندى با اشاره به رساله میرزا ابراهیم حسینى مىنویسد: او رسالهاى نوشت که نوروز، درست همین روزى است که اکنون مرسوم است. آقا رضى قزوینى رسالهاى در انکار این مطالب نوشت. همین طور محمدحسین بن میرزا ابوالحسن قائنى و میرزا رضى الدین محمد مستوفى خاصه اصفهان دو رساله در تایید تطبیق روز نوروز وارد شده در روایات با آنچه مرسوم است نوشتند. افندى مىنویسد: و قد صارت هذه المسالة مطرحا لاراء الفضلاء. [58]
در این دوره افزون بر بحثهاى نجومى و اصولى و فقهى در این باره، یکى دو روایت دیگر در باره نوروز که در منابع پیشین شناخته شده نیامده، مطرح گردید. یک روایت را مرحوم علامه مجلسى در بحار بدون آن که نام منبعش را یاد کند، با این عبارت که: رایت فى بعض الکتب المعتبرة آورده و سندى بر آن از همان کتاب نقل کرده است. راوى این روایت معلى بن خنیس است اما نه در حد چند سطرى که در مصباح شیخ آمده و یا یکى دو صفحهاى که در المهذب ابن فهد آمده، بلکه ده صفحه بحار را به خود اختصاص داده است. [59] آنچه در این روایت افزون بر نقل ابن فهد آمده، تفصیلى است که معلى از امام خواسته تا نامهاى فارسى سى روز ماه را بیان کند. به دنبال آن سى نام فارسى همچون هرمزد روز، بهمن روز، اردىبهشت روز و... آمده است. علامه مجلسى روایت مزبور را بار دیگر از منبع دیگرى آورده اما در آنجا نیز نام منبع یاد نشده، بلکه آمده است: وجدت فى بعض کتب المنجمین مرویا عن الصادق علیه السلام... در این نقل، بخش اول سخن امام با معلى نیامده بلکه تنها نامهاى ایرانى سى روز آمده است. [60] نیز همان روایت را نقل کرده بدون نام منبع و تنها با عبارت: و روى ایضا فى بعض الکتب ... [61] جالب آن که علامه پس از نقل این سه روایت مىنویسد: این روایات را ما از کتابهاى منجمان نقل کردیم، زیرا از ائمه ما روایت کرده بودند اما من بر آنها اعتمادى ندارم. در نسخ آنها نیز اختلافاتى زیادى وجود دارد که به برخى از آنها اشاره کردم. حقیقت آن است که این اسامى براى سى روز از منجمان بوده و روشن نیستبه چه دلیل به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است. علامه مجلسى به نقل از ابوریحان - و قاعدتا از الاثار الباقیه - آن نامهاى ایرانى را آورده است. [62]
افزون بر این روایت، نقل دیگرى هم در دوره صفوى مطرح بوده و آن این است که هفت سلام به مشک و زعفران نوشتن و غساله آن را نوشیدن و چهل مرتبه سوره یس را بر انار خواندن و شصت مرتبه این دعا را خواندن که یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال. این نقل را آقارضى قزوینى آورده و افزوده که در جایى معتبر به نظر نرسیده است. [63]
فهرست نوروزیهها
1- النوروزیه، مؤلف ناشناخته. تالیف شده به نام شاه طهماسب. ملامحمد جعفر فرزند محقق سبزوارى از آن نقل کرده است. ذریعه 24 / 382، ش 2054
2- النوروز، محمد ابراهیم الحسینى المدرس الخادم، (رد بر نوروزیه آقا رضى قزوینى) ذریعه، 24 / 379، ش 2040 و نک : ش 2049
3- نوروز، همان رساله به فارسى.
4- نوروزیه، محمد تقى بن محمد رضا رازى. تالیف شده به اسم شاه صفى ( سلطنت از 1038 - 1052). نسخهاى از آن در کتابخانه مرکزى دانشگاه (فهرست 12 / 2517) و کتابخانه ملک موجود است. ذریعه، 24 / 383، ش 2053
5- نوروز و سى روز، فیض کاشانى (م 1091)، در شرح فارسى حدیث معلى بن خنیس. فیض چندین رساله در تقویم دعایى دارد. از جمله تقویم المحسنین و معیار الساعات. رساله نوروز وسى روز را دکتر معین همراه گفتارى تحت عنوان روز شمارى در ایران باستان در سال 1325 شمسى (توسط انجمن ایران شناسى) چاپ کرده است. ذریعه 24 / 380، ش 2048
6- نوروزیه، اسماعیل بن محمد باقر خاتون آبادى (م 1116)، تالیف شده به نام شاه سلیمان صفوى در یک مقدمه، دوازده باب و یک خاتمه. ذریعه، 24 / 2051
7- نوروزیه، محمد باقر بن اسماعیل خاتون آبادى (م 1127)، تالیف شده به نام شاه سلطان حسین صفوى. نسخه آن در دانشگاه تهران (فهرست 2 / 1266) موجود است. ذریعه 24 / 379، ش 2042
8- نوروزیه، ملاباقر بن اسماعیل کجورى. گفته شده در این رساله، مؤلف میرمخدوم شریفى را که در نواقض الروافض بر ضد غدیر و نوروز سخن گفته رد کرده است. آقابزرگ نسخهاى از آن نشناسانده است. ذریعه، 24 / 382، ش 2052
9- نوروزیه، ملامحمد جعفر بن محمد باقر سبزوارى. نسخهاى شخصى از آن را آقابزرگ دیده و عبارت نخست آن را آورده است. ذریعه 14 / 382، ش 2055
10- نوروزیه، مؤلف ؟ نسخهاى از این رساله به شماره 1015 در کتابخانه آیةالله مرعشى موجود است و در آن تاریخ 1084 آمده است.
11- نوروزیه، آقارضى قزوینى. بسیارى بر این رساله رد نوشتهاند. نسخهاى از آن به خط مؤلف در کتابخانه ملى موجود است. ذریعه 24 / 383، ش 2058
12- نوروزیه، میرمحمد حسین بن محمدصالح خاتون آبادى. نسخهاى از آن در کتابخانه حضرت عبدالعظیم علیه السلام موجود است. ذریعه 24 / 383، ش 2056
13- نوروزیه، میرزا محمد حسین بن میرزا ابوالحسن قائنى. ردى استبر رساله آقارضى قزوینى. ذریعه 24 / 383، ش 2057
14- نورزویه، رضى الدین محمد مستوفى در رد بر آقا رضى. آقابزرگ نسخهاى از آن نشناسانده است. ذریعه 24 / 383، ش 2059
15- نوروزیه، محمد باقر مجلسى، بحار الانوار ، ج 56، صص 91 - 143 . این مدخل، گرچه رساله مستقلى نیست، اما، به دلیل آن که مرحوم مجلسى مفصل در این باره سخن گفته، در اینجا معرفى شد.
16- رساله در فضیلت روز نوروز، مؤلف ؟ نسخهاى از آن در نه برگ در کتابخانه مسجد اعظم (فهرست، ص 459) موجود است.
17- نوروزنامه، مؤلف ؟ نسخه آن در کتابخانه مسجد اعظم (فهرست، ص 572) موجود است.
18- نوروزنامه ، مؤلف ؟ نسخه آن در کتابخانه آیةالله گلپایگانى (فهرست، 3 / 79) موجود است.
19- نوروزیه، عماد الدین محمود بن مسعود. تالیف شده بنام سلطان حمزه میرزا. نسخهاى از آن در کتابخانه وزیرى یزد (فهرست، 4 / 1167 ، ش 2107) موجود است. در آنجا از مؤلف به عنوان جالینوس ثانى یاد شده است. نیز مطالب آن در رساله خواجویى که ناظر به آن رساله تالیف شده آمده است.
20- نوروزیه، ملا اسماعیل خواجویى (م 1173). شرح و نقدى استبر رساله عمادالدین بن مسعود. ذریعه 24 / 381 ، ش 2050 (این رساله را آقاى سیدمهدى رجایى در میراث اسلامى ایران دفتر چهارم چاپ کرده است.)
21- نظم حدیث معلى بن خنیس منسوب به خواجه در کتاب سى روز و نوروز فیض کاشانى آمده و بیت اول آن چنین است:
بقول جعفر صادق خلاصه سادات ز ماه فارسیان هفت روز مذموم است [64]
22- نوروزیه، میرزا محمد مهدى بن هدایةالله خراسانى ( 1152 - 1217) ردى استبر رساله خواجویى. نسخهاى از آن در کتابخانه مجلس (فهرست 9 / 322 - 326 . فهرست نویس محترم به تفصیل گزارش آن را آورده) موجود است. ذریعه 24 / 384، ش 2062
23- نوروزیه، غیاث الدین ادیب کاشانى، معاصر ناصرالدین شاه قاجار. در این رساله اقوال پیشینیان آمده و بررسى شده است. نسخهاى از آن در کتابخانه ملى (فهرست 1 / 399) موجود است. ذریعه 24 / 384، ش 2060
در فهرست نسخههاى خطى فارسى 1 / 367 چندین رساله نوروزیه که مؤلف آنها ناشناخته است، معرفى شده است.
گزارش رساله آقا رضى قزوینى
از رسالههاى نورزیه کوتاه این دوره که مورد انتقاد برخى قرار گرفته، رساله نوروزیه آقارضى قزوینى است که آن را در سال 1062 هجرى نگاشته است. عقیده وى آن است که نوروز در روایات، به هیچ یک از اقوالى که در باب تعیین نوروز گفته شده قابل تطبیق نیست. عجیب آن که وى به هر روى راه حل صریحى به دست نداده است. در اینجا مهمترین بخش رساله را که به طور عمده در انکار تطبیق نوروز رایجبا نوروز یاد شده در روایات است مىآوریم.
آقارضى ابتدا حدیث معلى بن خنیس را، آن گونه که شیخ آورده نقل کرده؛ آنگاه با نقل روایت مربوط به دعاى یا محول الحول و الاحوال، و یاد از این نکته که در جاى معتبرى آن را ندیده، مىنویسد: با اشاره به استحباب اعمال مذکوره در نوروز و این که این اعمال موقته است و در امثال این عبادات اگر التزام وقتخاص نشود و در اوقات دیگر به عمل آید بدعتباشد مىافزاید: «بنابر این تعبد به این عمل مکلفى تواند که لااقل ظنى به تعیین وقت مذکور تحصیل کرده باشد و تحصیل این ظن لامحاله از امارات شرعیه و عرفیه تواند بود. و چون در عرف به اعتبار اختلاف اصطلاحات حسابیه، نوروز متعدد است، چنانکه بعضى از آن بعد از این مذکور مىگردد، و اشهریه بعضى به بعضى ازمنه اماره نمىشود و در ظاهر قرآن چیزى در این باب نیست، اماره آن از روایات و اخبار تتبع باید نمود.» وى آنگاه نقلى را که ابن فهد در المهذب آورده و ضمن آن به تطبیق روز غدیر با نوروز و همینطور روز شکستن بتها با آن شده آورده و در پایان ترجمه آن نقل مىنویسد: «روز اول سال فرس که صریح خاتمه حدیث است، چنانکه با امارهاى که در صدر حدیث مذکور است موافق باشد، صعوبتى تمام دارد و وجهش عن قریب ظاهر خواهد شد.»
پس از آن سخن ابنادریس را در تعیین روز نوروز آورده که گفته است این روز همان دهم ماه ایار رومى است. آقارضى به تفصیل در نادرستى این نظر سخن مى گوید. وى مىنویسد: و آنچه از بعضى از محصلین نقل کرده، اگر مراد این باشد که نوروز عبارت از روز دهم ایار است ظاهر البطلان است چه اطلاق لفظ نوروز بر آن به هیچ اصطلاح متعارف نیست. و اگر مطلب این باشد که در سالى از سالها مطابق دهم ایار بوده کلام بىفائده است. و اگر مراد این باشد که همیشه مطابق دهم ایار است این نیز باطل است. و تفصیل بیان آن که اهل فرس به اتفاق علماى هیئت و حساب، تا ظهور جلال الدین ملکشاه سلجوقى در سال شمسى دو اصطلاح داشتهاند. اول اصطلاح قدیم که مبدا آن از زمان حمشید بوده و بناء حساب آن بر رصدى موافق رصد ابرخس است که مدت یک دوره شمس را به حرکتخاصه 365 روز و ربعى یافته و طریق آن بوده که هر سال از 119 سال را 365 روز گیرند و در سال 120 به جهت کبیسه و اصلاح ربع، یک ماه افزایند که آن سال 395 روز شود. و نقل کردهاند که جلوس هر پادشاهى در هر وقت که اتفاق افتادى، مبدا ساختندى و به تتمه سابق نپرداختندى و ضبط سال به این اصطلاح در زمان ما بلکه از زمان یزدجرد متروک است. دیگر اصطلاح جدید که الیوم به تاریخ قدیم مشهور است و در تقاویم ضبط مىکنند و مبدا آن از جلوس یزدجرد شهریار است که در ربیع الاول احدى عشر من الهجره بوده است و هر سال ایشان 365 روز استبىزیاده و نقصان و دست از اصطلاح کسر بالکلیه برداشتند و لهذا اول سال ایشان در جمیع فصول اتفاق مىافتد و در عهد سلطان ملکشاه بناء حساب سال را بر رصد بطلیموس ... که سال شمسى را 365 روز و پنجساعت و نیم و کسرى یافتهاند نهادند و روز جمعه دهم رمضان سنه 471 که شمس قبل از وصول به نصف النهار از حوت نقل به حمل کرده بود اول فروردین ماه و روز نوروز نامیدند. و به سبب اعتبار که در هر سال نوروز از دایر بودن در فصول یا اجزاى آن چنانچه از اصطلاحین سابقین لازم مىآید ضبط کردند و اشهر اصطلاحات نوروز در زمان ما این است اما هیچ یک از این اصطلاحات ثلاثه با حساب روم موافق نیست، چه اصطلاح روم که ابتداى آن از عهد اسکندر استیا دوازده سال بعد آن، اگرچه در این معنى که نزد ایشان رصد ابرخس معتبر استبا اصطلاحین اولین موافق است اما در طریق اصلاح کسر با هیچ یک موافقت ندارد، چه در طریق ایشان، چنانکه الحال نیز مشهور است و منجمان در تقاویم ضبط مىکنند هر سال را 365 گیرند تا سه سال و سال چهارم را 366. پس تعیین نوروز فرس با یکى از ایام مشهور سال رومى که مخالف جمیع اصطلاحات فرس است خطا باشد.
و قطع نظر از این مخالفت با آنچه در صدر حدیثسابق مذکور شد که در این روز پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) عهد گرفت به غدیر خم جهت امیرالمؤمنین(ع) از روى حساب درست نمىآید. بیانش آن که از تاریخ هیجدهم ذى الحجة الحرام سال دهم از هجرت که به اتفاق نص غدیر خم در آن روز واقع شده تا هیجدهم ذى الحجة سال 1062 ، 1052 سال قمرى است و هر سال قمرى به اتفاق عبارت است از 354 روز و کسرى و این کسر به اتفاق، در هر سى سال، 11 روز مىشود بى زیاده و نقصان. بنابر این به قواعد حسابیه مدت مذکوره 372794 روز است و چون این عدد بر عدد ایام سال شمسى به اصطلاح روم که 365 روز و ربعى است قسمت کنیم، خارج قسمت 1020 سال رومى و 39 روز مىشود. پس اگر روز غدیر حجة الوداع دهم ایار ماه بودى، در سال 1062 بایستى دهم ایار ماه رومى، در پانزدهم شهر ربیع الثانى باشد و حال آن که در این سال، در اواسط شهر جمادى الاخره است. و اگر بالفرض مطابق نیز بودى، بیش از این لازم نیامدى که نوروز فرس در حجةالوداع، چنانکه مطابق 18 ذى الحجه عربى بوده با دهم ایار ماه رومى نیز موافق افتاده و از این موافقت لازم نیاید که نوروز فرس را همیشه آن روز اعتبار کنند و این معنا بسیار ظاهر است.
و از این حساب معلوم توان نمود که نوروز فرس مطابق نوروز جلالى که در میان ما معروف است نیست، چه سال جلالى از سال رومى بنابر ارصاد معتبره در مدت مذکوره قریب به هشت روز ناقص است. پس اگر هیجدهم ذى الحجه با نوروز فرس به این اصطلاح مطابق بودى، بایستى که در این سال نوروز جلالى در هفتم ربیع الثانى باشد و حال آن که در نهم شهر مذکور است. با آن که قطع نظر از حساب مذکور، معلوم است که حدوث این اصطلاح به چند قرن بعد از زمان حضرت رسول و اهل بیت (علیهم السلام) بوده. پس چون تواند بود که بناى احکامى که از ایشان مروى است بر این اصطلاح باشد؟
و از این بیان روشن مىشود که نوروز فرس مذکور، مطابق نوروز یزدجردى نیز نیست، چه حدوث آن چنانکه مذکور شد، قریب به سه ماه بعد از غدیر حجة الوداع است و قطع نظر از آن، حساب مذکور مبطل آن است، چه هر گاه عدد ایام مذکوره را بر سال یزدجرى که 365 روز است قسمت کنند، خارج قسمت 1021 سال و 129 روز باشد، پس اگر غدیر حجةالوداع با نوروز یزدجردى موافق بودى، بایستى که نوروز مذکور در سال 1062 بر 18 ذى حجه این سال، به 129 نوروز مقدم بودى، یعنى در نهم شعبان اتفاق افتادى و حال آن که در این سال، اول فروردین ماه ایشان که به نوروز کبرا اشتهار دارد، مطابق دهم ذىالقعدة الحرام و اول آذرماه ایشان که بعد از خمسه آبان است و اعتبار اول سال در این نیز احتمالى هست در نهم رجب واقع است. پس هیچکدام نوروزمعتبرشرعىکه به نص حدیث مطابقروزغدیر حجةالوداع بودهباشد، نباشد.
اما نوروز جمشیدى، چنان که مذکور شد در زمان ما بکه از زمان یزدجرد مضبوط نیست و ماههاى کبیسه آن مجهول است. لیکن این قدر معلوم است که تفاوت آن از سال رومى، اگر مبدا یکى باشد، هرگز زیاده از یک ماه نشود و این قدر در تعیین آن در زمان ما کافى نیست. و العلم عندالله.[65]
گزارش رساله خواجویى
محمد اسماعیل خواجویى (متوفاى 1173) از علماى بعد از فتنه افغان است که رسالههاى فراوانى در زمینههاى مختلف علوم اسلامى دارد. [66] یکى از رسالههاى وى شرحى است که وى در باب مساله نوروزیه نگاشته و نگاه وى به طور عمده به رساله شخص دیگرى استبا نام محمد بن مسعود.[67] عقیده وى در این باب آن است که نوروز مذکور در روایات با اولین روز آبان که نوروز قدیم فرس بوده تطبیق مىکند.
وى در آغاز رساله خود مىنویسد: «و در تعیین روز نوروز شرعى میان اهل شرع خلاف بود، بعض اصحاب کیاست و زکى از این شکسته بىدست و پا العبد الجانی محمدبن الحسین المشتهر باسماعیل المازندرانى عفى عنه التماس نموده و استدعا فرموده که اشاره اجمالیه به اختلاف فقها و مختار علما در باب نوروزفیروز نموده، اشاره فى الجمله به مختار خویش نیز نماید». نوشته وى، همانگونه که در آغاز آورده ناظر به رساله محمد بن مسعود است.
در ادامه آمده: «فقیر گوید: صاحب رساله (همان محمد بن مسعود) گفت که چون این معلوم شد گوییم: روز نوروز روزى است که در اول آن روز یا قبل از نصفالنهار آن روز یا در نصفالنهار و بعد از نصفالنهار پیش از آن روز به واسطه آفتاب به نقطه اول نزول کند. فقیر بىبضاعت گوید: مشهور بین المنجمین آن است که اگر تحویل جرم آفتاب از آخر حوت به اول حمل قبل از زوال واقع شود آن روز روز نوروز است، و اگر بعد از زوال واقع شود روز دیگر نوروز است.» از نظر وى، در تعیین روز نوروز، ملاک همان عرف است زیرا:« پس اهل شرع نوروز روزى را گویند که اهل عرف آن روز را نوروز گویند نه اول روز که آفتاب در تمام آن روز به حمل انتقال کرده باشد.»
پس از آن در تعیین روز نوروز به نقل صاحب رساله، روایت معلى بن خنیس را که به دو صورت در مصادر آمده نقل کرده آنگاه مىافزاید: «فقیر بىبضاعت گوید: به حسب ظاهر میان این حدیث و حدیثسابق تناقض است، چه در حدیثسابق مذکور است که پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم در روز نوروز امیر المؤمنین علیه السلام را به دوش مبارک برداشته تا بتان قریش را از فوق کعبه به زیر انداخته شکست و فانى ساخت، و این بلا شبهه در سال فتح مکه معظمه بود، چنانچه اخبار بسیار از طرق خاصه و عامه دلالتبر این دارد.... و فتح مکه معظمه در ماه مبارک رمضان سال هشتم هجرت واقع شد، چنان که شیخ مفید و شیخ طبرسى و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کردهاند، و احادیث معتبره بر این دلالت کرده است، و اکثر بر آنند که در روز سیزدهم ماه بوده، و بعضى بیستم هم گفتهاند، و حرکتحضرت از مدینه در روز جمعه دوم ماه مبارک رمضان بعد از نماز عصر بوده، و روز غدیرخم در سال دهم هجرت در حجة الوداع در روز هجدهم ذی الحجة الحرام بود. پس چگونه تواند بود که هر دو در روز نوروز باشد، چه نوروز از قرار حساب گذشته بعد از شش هفتسال از فتح مکه معظمه بلکه بیشتر به ذى الحجه خواهد رسید نه بعد از یک سال، چنانچه مقتضاى این دو حدیث است.»
وى ادامه مىدهد:« و چون هر دو به یک طریق از معلى منقول است ... پس ترجیح احدهما بر دیگرى من حیث السند متصور نیست، و بنابر این مضمون هیچ یک حجت نخواهد بود، و بر آن اعتماد نشاید کرد، و به او استدلال نتوان نمود، چه تناقض در کلام معصومین غیر واقع است. پس از اینجا فهمیده مىشود که این دو حدیث کلاهما او احدهما از معصوم متلقى نگردیده، و چون از او نباشد حجیت را نشاید و سند شرعى نتواند بود، فافهمه. و عجب است آنکه صاحب رساله و عالى حضرت مستدل شیخ ابن فهد و سائر علماى سلف رحمهم الله در این مدت متمادى که قریب به هزار و صد سال است، یعنى از زمان ورود حدیث الى زماننا هذا متفطن به آنچه گفتیم نشدهاند. و از این حدیث استدلال بر تعیین روز نوروز شرعى نمودهاند و فرمودهاند که آن روزى است که آفتاب به اول حمل رفته باشد چنانچه خواهد رسید مع ما فیه.»
خواجویى ادامه مىدهد: «حقیر بىبضاعت گوید: پوشیده نیست که کلام معلى (بن خنیس) که این قدر مىدانم که عجم این روز را تعظیم مىکنند و مبارک مىدانند، و قول حضرت صادق - علیه السلام - که این روز را اهل فرس ضبط کردهاند، و قول آن حضرت که روز نوروز اول سال فارسیان است چنانچه خواهد رسید، دلالتبر آن کند که این روز غیر نوروزى بوده است که منسوب به سلطان جلالالدین ملک شاه. چه این نوروز در بلاد و لغات اعاجم آن زمان و مکان شایع و معروف نبوده است، و ایشان ضبط آن نکرده بودهاند، و اول سال ایشان نبوده است، بلکه بعد از مدتهاى متمادى به وضع گماشتهگان سلطان حدوث یافته، و به مرور شهور و دهور ذایع و شایع شد. و آنچه در میان اعاجم آن زمان مشهور و معروف بوده اول سال فارسیان بوده، چنانچه حضرت صادق - علیه السلام - در آخر حدیث معلى اشاره به آن خواهد فرمود، و اول سال ایشان اول جلوس یزدجرد بن شهریار بود که اول فروردین ماه قدیم است نه جلالى، و آن روزى است که آفتاب به اول عقرب رفته باشد. و ظاهرا صاحب رساله و احمدبن فهد حلى و محمد صالح الحسینى (خاتون آبادى) اول سال فارسى را عبارت از اول حمل که مبدء سال تاریخ ملکى است گرفتهاند، و این به غایتبعید بل اشتباه شدید است.»
خواجویى این نظر را پذیرفته است که نوروز موجود در روایات، اولین روز سال فرس قدیم است که در اصل ابتداى حلول خورشید به برج عقرب یعنى آبان ماه مىباشد. وى مىنویسد: «پوشیده نیست که کلام شیخ شهید - رحمه الله - صریح است در این که اول سال فارسیان که روز نوروز است نزد ایشان چنانچه حدیث معلى ناطق استبر آن غیر نوروز سلطانى است که در آن روز آفتاب به اول حمل نزول مىکند، و در کلام امام علیه السلام تصریح استبه این که روز نوروز اول سال فارسیان است .. چه این عید از اعیاد قدیمه متداوله میان عجم است در بلاد ایشان، چنانچه از کلام معلى که این قدر مىدانم که عجم تعظیم این روز مىکنند و آن را مبارک مىدانند، و از قول امام به حق ناطق جعفربن محمد صادق علیها السلام که این روز از قدیم الایام مکرم و محترم بوده مستفاد مىشود ... به خلاف وضع تاریخ ملکى و نوروز سلطانى که مسبوق استبه چهار صد و پنجاه و کسرى تقریبا بر ورود این اخبار، پس ورود این بر وفق آن به غایتبعید است. ... و سابقا مذکور ساختیم که آخوند فیض در رساله مذکوره آورده که روز نوروز نزد فارسیان اول فروردین ماه قدیم است که اول عقرب باشد، و گفته که این است مختار صاحب انواء و مشهور میان فقهاى عجم در بلاد ایشان.
وى سپس به نقد آنچه ابن فهد در تایید مطابقت نوروز در روایات با نوروز به معناى آغاز بهار گفته، پرداخته است. وى در باره استدلال ابنفهد به عرف مىنویسد: «شهرت این تاریخ و عرف این اصطلاح در میان مردم در زمان عالى حضرت مستدل و ما بعد آن الى هذه الاوان مسلم است و لکن مفید مطلوب نیست، بلکه باید که این عرف قبل از ورود شرع، یا در وقت ورود آن مشهور و معروف باشد تا احکام شرعیه از عبادات و ادعیه بر وفق آن وارد تواند شد. چه متابعتشرع عرفى را که بعد از آن به چهار صد و پنجاه و کسرى تخمینا حادث و بعد از حدوث به مدتهاى متمادى به مرور شهور و دهور ذایع و شایع شود بىمعنى است. و چون تواند بود که شارع گوید که روزه مثلاً در روز نوروز سنت است و اهل شرع آن زمان و مکان ندانند که مراد وى از نوروز چه روزاست». دلیل دیگر ابن فهد آن بود که «از امام علیه السلام منقول است که روز نوروز بعینه روز غدیرخم است، و روز غدیر در سال دهم هجرت بوده، و حساب کردهاند موافق اول نزول آفتاب به حمل بوده در نوزدهم ذى حجه به حساب تقویم و هلال را در مکه در شب سىام ندیده بودند و در روز هجدهم ذى الحجه بود به رؤیت.» وى این دلیل را نیز نمىپذیرد زیرا که «سابقا دانسته شد که بین الحدیثین تناقض است، و تناقض در کلام معصوم روا نیست، دانسته شد که استدلال بهما قبل رفع التناقض بینهما غیر صحیح است، بلکه بر مستدل لازم است که اول رفع تناقض نماید تا استدلال او صحیح و کلام او مقبول شود.» وى محاسبه ابنفهد را هم نپذیرفته و مىافزاید: «مؤید آنچه گفته شد این است که از راویان حدیث غدیر که در روز غدیرخم در غدیر حاضر و ناظر بودهاند منقول است که آن روز به غایت گرم و با حرارت بوده است. و معلوم است که در اول نزول آفتاب به حمل با وصف سابقه دستبرد برد العجوز اگر هوا در جحفه و ما بین الحرمین در فصل نوروز سلطانى در غایت اعتدال نباشد به غایت گرم نخواهد بود، چنان که از حضار غدیرخم مروى است.»
وى دلایل دیگر ابنفهد را نیز رد کرده و در نهایت از روى احتیاط مىنویسد:« چون فهمیده شد که این مساله خلافى است و دلائل هیچ یک افاده یقین بل ظن به خصوص روزى نمىکند، پس احوط آن است که اعمال روز نوروز در این دو روز که روز نزول آفتاب به اول حمل و اول عقرب باشد کرده شود، چه از اصحاب سائر مذاهب دلیل اقناعى هم به نظر نرسید. ولکن قول شیخ شهید علیهالرحمه که نوروز اول سال فرس استیا حلول آفتاب در برج حمل یا دهم ایار یاد از آن مىدهد که او در تعیین روز نوروز مردد است میان این سه روز، پس اگر اعمال نوروز در دهم ایار ماه رومى هم کرده شود بهتر خواهد بود».
وى در نهایت با تمسک به تسامح در ادله سنن، چنین حکم مىدهد که «پس کردن این اعمال در این روز خالى از اجر نخواهد بود.»
فصل بعدى وى در بیان برخى از اعمال روز نوروز است که در روایت وارد شده است. یک روایت که در مباحث گذشته از آن یاد نشد چنین است: « و نقل کردهاند که هر که در این روز سیصد و شصتبار آیة الکرسى را تا و هو العلی العظیم بخواند بعد از آن سیصد و شصتبار بگوید: اللهم هذه سنة جدیدة و انت ملک قدیم اسالک خیرها و خیر ما فیها، و اعوذ بک من شرها و من شر ما فیها، و استکفیک مؤونتها و شغلها یا ذا الجلال و الاکرام، تا آخر سال از جمیع بلاها و آفتها محفوظ باشد.»
و روایت دیگرى که پیش از این گذشت چنین است که: «و از سیدنا امیر المؤمنین سلام الله علیه مروى است که هر که این هفت آیه مشتمله بر هفت سلام را در روز نوروز بر کاسه چینى به مشک و زعفران بنویسد و به گلاب بشوید، هر که از آن آب بخورد تا سال دیگر هیچ المى و دردى به وى نرسد، و اگر گزندهاى وى را گزد زهر بر او کار نکند به قدرة الله تعالى: سلام على نوح فی العالمین، سلام قولاً من ربّ الرحیم، سلام على ابراهیم، سلام على موسى و هارون، سلام على آل یس، سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین، سلام هی حتى مطلع الفجر.»
و در پایان نیز مىنویسد: «و چون سائر ادعیه و اعمال شرعیه روز نوروز که در کتب اصحاب نقل شده سندى که فی الجمله اعتمادى بر آن باشد ندارد، لهذا به همین قدر اکتفا نمود و بالله التوفیق.
ـــــــــــــــــــــ
پىنوشتها:
[53]. سفرنامه اولئاریوس، (ترجمه حسین کردبچه، تهران، کتاب براى همه، 1369) ج 2، ص 690.
[54]. سفرنامه اولئاریوس، ج 2، ص 466.
[55]. سفرنامه تاورنیه، (ترجمه ابوتراب نورى، تهران، سنایى، 1336) ص 635.
[56]. ذریعه ج 23 ، صص 275 - 276.
[57]. فهرست کتابخانه مجلس، ج 10، ص 1737. به احتمال قوى این رساله از محمدباقر بن اسماعیل خاتون آبادى (م1127) باید باشد.
[58]. ریاض العلماء ، ج 1، ص 6.
[59]. بحارالانوار، ج 59، ص 91 - 100.
[60]. همانجا، ج 59، صص 101 - 105.
[61]. همانجا، ص 107.
[62]. همانجا، ص 11.
[63]. مرحوم شیخ عباس قمى هم آن را به نقل از «کتب غیرمشهوره» آورده و صورت دیگر آن را یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال یاد کرده است.
[64]. ذریعه، ج 24، ص 209، ش 1087.
[65]. نوروزیه آقارضى، نسخه خطى شماره 8755 کتابخانه مرعشى، برگهاى 48 - 51.
[66]. مجموعهاى از رسالههاى وى را آقاى سیدمهدى رجایى چاپ کردهاند.
[67]. این رساله به کوشش سیدمهدى رجایى در میراث اسلامى ایران دفتر چهارم به چاپ رسیده است
منبع مقاله: سایت بلاغ (دفتر تبلیغات اسلامى)
امام على(ع) و ولادت در کعبه
فهمیدم توسّلم مستجاب شد
پاسخى بر سخنان و ادعاهاى مولوى خیرشاهى
چرا دست بسته نماز نمىخوانیم؟
بررسى ادله خلافت ابوبکر
پاسخ دکتر عصام العماد به برخی شبهات
اعتراف عامّه به وفات حضرت زهرا(س) با عدم رضایت از شیخین
دنیاى اسلام بدون وهابىها
آیا پاره تن رسول خدا (ص) اولى به مراعات نبود؟!
ما بودیم که نگذاشتیم حق به اهلش برسد!
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 13
کل بازدید :358317
مناظره دکتر قزوینی با مولوى مرادزهی [149]
شهادت 8 شیعه یمنى در مسجد [114]
اندیشمند لبنانى: امام خمینى رفت اما اندیشه او تا ابد زنده است [93]
بیانه 22 وهابى علیه ایران و حزب الله [117]
افتخار میکنم عضو «حزب ولایت فقیه» باشم [99]
نصرالله به آرامش در گفتار معروف است [105]
محاصره شیعیان پاکستانی 7 ماهه شد [112]
جسارت معلم وهابى در عربستان به حضرت زهرا (س) [141]
شهادت پنج جوان دیگر شیعه در کویته پاکستان [136]
انتقاد شدید هیکل از اعراب [168]
عثمان را الگو قرار بده وکنارهگیرى مکن [138]
مظلومنمایى 14مارس و معرکهگردانى العربیه [118]
حمله به یک رییس جمهور عربى به اتهام شیعه شدن؟! [216]
پاسخ به فتنه با سرعت فیبر نورى [108]
[آرشیو(135)]
رهیافتگان به مکتب اهل بیت
امامت و خلافت
پرسش و پاسخ
وهابیت رو به افول
مکتب اهل بیت
اهل سنت و اعتقاداتشان
اخبار و مناسبتها
عاشق آسمونی
نمازخانه بوستان بهاره
بندیر
سجاده ای پر از یاس
دنیاى جوانى
TOWER SIAH POOSH
دختری در راه آفتاب
یاران
بوی سیب
پرتو
جاء الحق و زهق الباطل
بهارستانه
manna
ساحل نشین اشک
مشاوره
لـعل سلسبیل
زورخانه بابا علی
فدایى سید على
عشق سرخ
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
منصور
کوثر بیکرانه
جمهوریت
حقوق و حقوقدان
esperance
شمیم
به یاد لاله ها
کوثر
دم مسیحایى
کبوترانه
نیلوفرآبى
موسسه فرهنگی وصال شهدا
با من حرف بزن
حزب اللهی مدرنیته
کجایید ای شهیدان خدایی
عاشقان على و فاطمه
14 معصوم
خدا
موتور سنگین
شهید امر به معروف زوبونی
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
حسین جان
خلوت تنهایی
احادیث
لبیک یا مهدی، یا خامنه ای
وبلاگ ایران اسلام
روح .راه .ارامش
اهل سنت واقعى
کریمه اهل بیت
کوثر
نقد وهابیت
همگرایی شیعه و اهل سنت
هیأت پیام آوران عاشورا
لیست وبلاگهاى به روز شده
دهه فجر
نسیم رضوان
وبلاگ خونه دانشجویی تاکستان
کوچهام مهتابى است
شیعیان
فاطر سبز