سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتمان مذهبی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • صفحه نخست
  • بیشتر عزیزانى که به حج مشرف شده و به پاى بوسى و زیارت قبر رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، ائمه طاهرین و فاطمه زهرا (سلام الله علیهم اجمعین) رفته‌اند آگاهند که شمار زیادى شیعه، بالغ بر چند ده هزار نفر به نام نخاوله در مدینه منوره زندگى مى‌کنند. محقق آلمانى با نام «ورنر انده» کتابى درباره آنان نوشته است که به فارسى ترجمه و تحت عنوان «جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره» (قم، انتشارات دلیل ما) منتشر شده و شرحى تاریخى درباره آنان به دست داده شده است.
    در دوران آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى و سپس آیت الله بروجردى دو تن از علماى برجسته شیعه ایرانى که در عراق بودند یکى مرحوم آیت الله سید محمدتقى طالقانى (آل احمد ـ برادر جلال) (م 1331ش) و دیگرى آیت الله سید محمد لواسانى پس از طالقانى، به نمایندگى از مراجع در مدینه حضور داشتند. مرحوم آل احمد به مرگ فجأة درگذشت و شبهه شهادت هم درباره وى داده شد. پس از آن آیت الله لواسانى براى سالها در آنجا حضور داشتند.
    دو نامه زیر مربوط به وقایع سال 7ـ1386 ق (1345 ـ 1346ش،1966 ـ 1967) است. زمانى که آیت الله لواسانى بر آن بوده است تا مهدیه‌اى در مدینه بسازد. وى زمین آن را از مال خویش خریدارى کرده و سپس اقدام به ساختن آن کرده است.
    در ابتدا مشکلى وجود نداشته است، اما یک‌باره چند اقدام همزمان، سبب شده است تا سعودى‌هاى وهابى نگران شده ساختمان را توقیف کنند.
    بر اساس آنچه در نامه ذیل آمده است، اقامه نماز جماعت توسط آیت الله شریعتمدارى، سخنرانى آقاى فلسفى و گذاشتن بلندگو بر فراز دیوار بقیع، دیدار برادران شیرازى با برخى از چهره‌هاى سعودى، نماز آیت الله شاهرودى و همین‌طور اعلان افتتاح ساختمان آیت‌الله عمروى (که ایشان تاکنون زنده‌اند) سبب برآشفتن وهابى‌ها شده است.
    درخواست آیت الله لواسانى آن است تا آیت الله میلانى اقدامى در جهت رفع توقیف از بناى مهدیه در مدینه منوره به عمل آورد و به خصوص پیشنهاد او این است که به نحوى دست به دامن دولت هم بشود.
    هرچه هست، این دو نامه، دو سند زنده از فعالیت هاى شیعه در مدینه منوره و برخورد سعودى‌ها با این اقدامات است.
    این داستان در شکل جدید آن بیش از یک صد سال است که ادامه دارد.

    رسول جعفریان / 7/1/1387
    بسم الله الرحمن الرحیم
    محضر مبارک حضرت آیة‌ الله العظمى آقاى حاج سید محمد هادى میلانى دامت برکاته
    بعرض عالى مى‌رساند ساختمان المهدیه در مدینه منوره که مرکزى از مراکز شیعه در این خاک و دیار مى‌باشد به عوارض و عوامل چندى جلب نظر علماى وهابى را نموده است.

    مثلاً نماز جماعت حضرت آیة‌ الله آقاى شریعتمدارى، منابر آقاى فلسفى و سر و صداى بلندگوى ایشان در بالاى بقیع، دیدار آیة الله زادگان شیرازى کربلا از شخصیت‌هاى برجسته سعودى، نماز حضرت آیة الله شاهرودى، اقامه مجلس افتتاح ساختمان نماینده آیة‌ الله حکیم شیخ محمد على عمروى و عوامل دیگر.
    در نتیجه در 27 ذى‌الحجه 1386 از طرفى این جانب و در روز دیگر هم شیخ محمد على عمروى را از طرف محکمه شرعیه مدینه منوره احضار نموده و امر نمودند که تابلویى که نام المهدیه بر آن نقش شده، پائین آورده شود و سؤالاتى چند از مقصد این ساختمان و طول و عرض و عدد غرف و طبقات آن نموده؛ البته غیر از امتثال چاره‌اى نبود.
    در 20 صفر 1387 مجددا ً این جانب را خواسته و در این مرتبه رئیس قضات جده و رئیس هیئات امر به معروف قسمت غربى خاک سعودى در مکه به اضافه رئیس قضات مدینه منوره حضور داشتند و اسئله در این مرتبه کتبى و به امضا رسید، مانند اسئله سابق.
    تقریبا دو روز بعد از طرف شهردارى هر دو ساختمان را امر به توقیف نمودند، یعنى استمرار بناء را موقوف کردند. پس از آن بیشتر از سابق به تکاپو افتاده و به شیخ محمد سرور صبّان رئیس رابطة عالم اسلامى در مکه متوسل شده و از طرفى در روز 20 صفر که به محضر قضات رفتم، دیدار ساختمان را خواستار شدند و به المهدیه آمدند.
    در همان حین شخصى از اعضاء سفارت که به قصد دیدار امین دولت در مدینه آمده بود از درب ساختمان المهدیه عبور نموده و علما و هیئت را دیده به دنبال آنها به داخل ساختمان آمده و تمام سؤالات و چگونگى را حاضر بوده و مراتب را به سفیر ایران در جده اطلاع داده،‌ ایشان هم به اندازه خودشان دخالت نموده ولکن مصیبت عظمى این است که از منبع وثیق به اطلاع رسیده که دولت قصد دارد دو ساختمان المهدیه و آن را که نماینده آیة الله حکیم مى‌سازد، گرفته و در مقابل پولى بدهند و خلاصه به دستگاه شیعه در مدینه، بلکه تمام خاک حجاز خاتمه بدهند.
    چون ما زور و قوه در مقابل نداریم، لذا مى‌بایست تسلیم شویم. از این جهت دست نیاز به طرف شما دراز کرده و مطلب را به عرضتان مى‌رسانم، چون ساختمان المهدیه سنگر امام زمان (عج) مى‌باشد و شما نائب و نماینده ایشان هستید. پس دفاع از این سنگر در مرتبه اول به عهده شماست.
    آنچه به نظر مى‌رسد این که حضرت عالى شخصى را به عنوان سؤال و اعتراض به سفارت سعودى طهران ارسال فرمائید. در ضمن به دوستان دستور فرموده که در حدود پنجاه نامه به امضاء و خط هاى مختلف به نام این جانب ارسال دارند که مضمون آن سؤال باشد به عنوان این که شنیده شده است ساختمان المهدیه از طرف دولت سعودى متوقف یا توقیف شده است؛ چگونگى را اطلاع دهید و هر گونه اقدامى لازم است دستور نمائید.
    و چنانچه صلاح بدانید از دولت ایران هم خواستار شوید دخالت نمایند خوبست، چون دولت سعودى فعلاً سیاست را مقدّم بر هر چیزى مى‌دارد و چنانچه به اطلاعش برسد که این کار به سیاست خارجى او ضرر مى‌رساند علماء را وقعى به کارشان نمى‌گذارد و الا جهت رضایت آنها دو ساختمان که سهل است صد ساختمان را هم ویران مى‌کند.
    این است آنچه من بر خود لازم مى‌دانم. بیش از این مصدّع نمى‌شوم. سرکار حاج فرج الله موحدى طهران سراى مشیر خلوت جزئیات مطلب را مى‌دانند و به اطلاعشان رسانده‌ام. آقازادگان و اخوى محترم عارض سلام.
    8/5/1387
    مدینه منوره
    سید محمد لواسانى
    ـــــــــ
    رونوشت جهت حضرت آیت الله آقاى گلپایگانی
    رونوشت جهت حضرت آیت الله آقاى مرعشی
    رونوشت جهت حضرت آیت الله آقاى خوانساری
    رونوشت جهت حضرت آیت الله آقاى شریعتمدارى

    ساختمان المهدیه در درجه اول وقف جهت سکونت ایرانیان است. متولى آن این جانب مى‌باشد و تابع دولت سعودى مى‌باشم. تا به حال سه طبقه آن ساخته شده است و دو طبقه باقى مانده است. ابتداى وقف و ساختمان آن از سال 1381 [ق]. اصل زمین را این جانب از مال خود وقف نموده و بعداً شروع به ساختمان شده است و هر چه حجاج کمک کنند، گرفته مى‌شود و براى جمع‌آورى هیئت و دفترى تهیه نشده است.
    زیرزمین جهت استراحت و منزلگاه حجاج است و جهت نماز جماعت و مجالس ساخته نشده است.
    سالون طبقه اول جهت سفره و پذیرائى مى‌باشد و ابداً ساختمان عنوان اجتماعات و یا نماز جماعت و یا روضه خوانى ندارد. این گونه در محضر قضات جواب داده شده است.
    در ایام حج گاهى از طرف حجاج اقامه جماعت مى‌شود و مجالسى همه احیاناً جهت ارشاد آنها به وظائف و اعمال حج و بینایى در امور مدینه منوره از قبیل اشتراک در جماعت و نبوسیدن ضریح و نماز نخواندن در بقیع و امثال آن برپا مى‌شود.


    نامه دوم:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    محضر مبارک حضرت آیة الله العظمى آقاى حاج سید محمد هادى میلانى دام ظله
    به عرض عالى مى‌رساند این که تمام ماه رجب و قسمتى از ماه شعبان را از این شهر به آن شهر گشته و به این و آن پناهنده شده و دنبال راه چاره مى‌گشته و اخیرا ً به حضور اعلیحضرت ملک فیصل مشرف شدم و نامه شرح حال خود و ساختمان المهدیه و سبب آن را تقدیم نمودم.
    پس از دو روز به خط مبارکشان جواب مرقوم فرموده: «به ایشان بگوئید خودت را در زحمت نیانداز. ما امر نمودیم پول ساختمان را بپردازند و اگر مى‌خواهى بنائى بنمایى در محل خودت باشد، اما در این جا ممکن نیست».
    به این جمله اشاعات سابق تأکید شد و همچنین آنچه واضح گشته است از ساختمان کمسیون حج هم جلوگیرى به عمل آمده است.
    بناء بر این طایفه شیعه را مى‌خواهند از خاک حجاز برانند.
    بناء براین اهمال و سکوت از حضرت آیت الله العظمى روا نیست و بدون خجالت عرضه مى‌دارم آنچه را بعد از استیلاء بر ساختمان‌ها مى‌خواهید عمل فرمائید، دستور فرموده قبل از فوات اوان اجرا سازند. و من هنوز از رحمت الهى مأیوس نیستم چه این که امر فرموده‌اند و نقض آن بر خودشان آسان است. البته مخالفت ما بسیار سخت و گران تمام خواهد شد.
    مشکله‌اى که در بین وجود دارد این که ساختمان المهدیه وقف مى‌باشد و قانون دولت در اوقاف این است که پولش را در محکمه امانت مى‌گذارند و متولى محل دیگرى را انتخاب نموده و به محکمه اطلاع مى‌دهد و محکمه اگر موافقت نمود پول را مى‌دهند و محل دوم جاى محل اول را مى‌گیرد و در محل المهدیه تا روز قیامت محکمه موافقت نخواهد نمود.
    12/8/1387
    السید محمد لواسانی

    (منبع: علم و جهاد، حیاة آیت الله العظمى السید محمد هادى الحسینى المیلانى ج 2،‌ 54 – 56)


    مأخذ: کتابخانه تخصصى تاریخ اسلام و ایران



    حق‌شناس ::: دوشنبه 87/1/26::: ساعت 5:24 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشتهاى وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 30
    بازدید دیروز: 13
    کل بازدید :358321

    >>اوقات شرعی <<

    >> معرفى <<
    گفتمان مذهبی
    مدیر وبلاگ : حق‌شناس[100]
    نویسندگان وبلاگ :
    حبیب[8]


    >> پیوندهای روزانه <<

    >> لوگوى وبلاگ <<
    گفتمان مذهبی

    >> یادداشتهاى قبلى <<

    >> سایتهاى مفید <<

    >> لینک دوستان <<

    >>اشتراک در خبرنامه<<