عدم قدرت تحمل انتقاد در مولوىهاى اهل تسنن
جلسه [جشن] ختم بخارى، جلسه ایست که همه ساله بعد از آنکه عدهاى از طلاب اهل سنت، مقدارى از صحیح بخارى را به صورتى گزینشى خواندند ـ زیرا در بسیارى از روایات آن مطالبى آمده است که در صورت آگاهى پیدا کردن اهل سنت از آن روایات، در عقاید مستحکم ایشان تزلزل ایجاد مىشود!!! مانند روایات جسارت به رسول خدا و پیامبران و نیز روایات حوض (روایات ارتداد عده زیادى از صحابه) ـ در این جلسه گرد هم آمده و به اصطلاح اجازه دستار به سر کردن (معمم شدن) را پیدا مىکنند؛ و این جلسه، به اصطلاح جلسه فارغ التحصیلى این طلاب به حساب مىآید.
وقتى در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین راهدارى ـ مدیریت مدارس دینى نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در امور اهل سنت بلوچستان و امام جمعه موقت زاهدان ـ با مطرح کردن این مسأله که هر کتابى غیر از قرآن از جمله صحیح بخارى باید مورد تحقیق قرار بگیرد، اهل سنت که براى این مسأله پاسخى نداشتند، بر خلاف رسم میهمان دارى رو به تحریف سخنان ایشان و هوچىگرى در حضور خود ایشان آوردند، که این مطلب با برخورد آگاهانه ایشان (که هنوز در جلسه حضور داشتند) مواجه شده و خود ایشان، بر تحریف سخنانشان توسط اهل سنت اشکال گرفتند و پاسخ ایشان را به صورت مستدل با بیان موردى از روایات موجود در صحیح بخارى که با اعتقاد اهل سنت سازگار نیست، بیان فرمودند.
البته باید گفت که اصرار مولوى عبد الغنى بدرى ـ معاون آموزشى مدرسه مکى زاهدان ـ بر اینکه مانع ایشان از افشاى حقیقت شود و نیز هوچىگرى عدهاى از حاضرین که به اصطلاح فرهنگیان اهل سنت بهشمار مىرفتند، در حضور این عالم شیعه که مهمان رسمى جلسه و سخنران مدعو نیز بود، جالب توجه بود.
بعد از اتمام سخنان ایشان ، مردم متوجه وجود اشکالاتى در صحیح بخارى شده بودند و این سؤال در بین حاضرین مطرح شده بود که چرا ما نباید در مورد صحیح بخارى تحقیق صورت بدهیم و آیا واقعا چنین روایاتى در بخارى موجود است یا خیر؛ لذا در اولین سخنرانى بعد از ظهر آن روز، مولوى گرگیج ( امام جمعه اهل سنت آزاد شهر) با سخنانى عجیب (و براى محققین خندهآور) سعى در توجیه این اشکال داشت که ما در انتها به نقد سخنان ایشان مىپردازیم.
برگرفته از کتاب: The Shi"is of Saudi Arabia اثر فؤاد ابراهیم
هویت شیعى در جامعه عربستان داراى دو جنبه و ویژگى است. از یک منظر شیعیان خود را بخشى جدا از جامعه عربستان تلقى مى کنند و ازمنظرى دیگر یعنى از منظر ملى آنان به عنوان شهروندان کشور تلقى شده و با دیدى جامع گراتر نگریسته مى شوند. شکل گیرى این هویت دوگانه شیعیان عربستان تا حد بسیار زیادى به عوامل فرهنگی، مذهبى وسیاسى وابسته است.
در عربستان سعودى معیار تعیین هویت متفاوت است، زیرا معیارهایى مانند منطقه سکونت (به عنوان مثال حجاز، عصیر، شرقیه)، دین یا فرقه فرقه هاى اصلى: (شیعیان، اهل تسنن) و شاخههاى فرعى: حنبلى وهابی، جعفری، اسماعیلی، مالکى و شافعی) و یا قبیله (عنیزه، شمار، قحطان، غمید و غیره) مىتوانند معیار تعیین هویت قرار گیرند، با وجود این ممکن است هویت برخى گروهها با لحاظ همه این ویژگىها تعیین شود، نظیر شیعیان اسماعیلیه.
به طور کلى مردم مایلند بیش از یک معیار براى تعیین هویت آنها به کار رود، از این رو ممکن است براى معرفى خود چند ویژگى اعم از قبیله، خاندان، کشور، منطقه، شهر، دین، مذهب، حزب و غیره را به کار ببرند.
همواره انتخاب معیار تعیین هویت شخص متاثر از شرایط است. گاهى شخص فقط یک ویژگى را ملاک تعیین هویت خود قرار مىدهد، زیرااین ویژگى مختصات منحصر به فرد و خاص وى را کاملا بر مىتاباند.وقتى دو گروه با یکدیگر روبرو مىشوند، هویت اهمیت بسیارى پیدامى کند. به عنوان مثال پافشارى وهابیون در تحمیل عقاید خود به دیگران موجب شده گروه هاى دیگر هویت آنان را بپذیرند و از آنان پیروى کنند. در این مورد هویت شیعیان در مقابل و علیه هویت وهابیون است.
پس از انقلاب ایران فرقه گرایى در میان شیعیان عربستان تشدید شد، زیرا در این برهه شکلگیرى هویت شیعى بسیار ضرورى به نظر مىرسید.
پس از دورهاى نسبتاً کوتاه عناصر و شاکله هاى هویت شیعیان استان شرقى عربستان افزایش یافت و علاوه بر ویژگىهاى دینی، عوامل درونى و بیرونى نیز شکل گیرى هویت شیعى را متاثر نمودند. این عوامل عبارتند از لهجه، مثل ها، افسانه ها و داستان هاى عامیانه، فعالیت اقتصادی، آداب و سنن شامل نوع لباس و پوشش و نحوه برگزارى جشن هاى عروسى و ارزش هاى اجتماعى و خانوادگی. بدین ترتیب همه این عوامل و عناصر، در شکل گیرى هویت شیعى منشأ اثرند.
اما شیعیان چگونه شعور جمعى خود را تقویت کردند؟ پاسخ به این سؤال مستلزم بررسى وجوه تمایز شیعیان استان شرقى از دیگر گروهها است، لذا در ادامه این ویژگى ها بررسى مىگردد.
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیتالله وحید خراسانی روز دوشنبه در درس خارج اصول فقه در مسجداعظم قم، علمای اهل سنت را جهت مناظره علمی فقهی و اصولی و اثبات جامعیت فقهی و اصولی شیعه فراخواند.
معظمله افزودند: آمادهایم اعلم علمای آنها در این مسجد بیایند تا این مدعا را در فقه و اصول به آنها ثابت کنیم.
ایشان در مقایسه کتب فقه و اصول شیعه با کتب اهل سنت بیان کردند: وقتی نسبت کتابی مثل کتاب شیخ انصاری(ره) با بالاترین کتابی که در آن فرقه نوشته شده را میسنجیم، متوجه میشویم که تفاوتشان از کف این مسجد تا سقف آن است.
این استاد خارج فقه و اصول حوزه تصریح کردند: همه عامه، در فقه و اصولشان در کلاس ابتدایی فقه و اصول مذهب شیعه هستند.
این مرجع تقلید به مظلومیت مذهب شیعه در طول تاریخ اشاره کرده و گفتند: مذهب شیعه در اثر جهل ما مظلوم است و وقتی کسی به کنه فقه و اصول برسد این مطلب را به دست خواهد آورد.
آیتالله وحید خراسانی با استناد به فرمایش امیرالمومنین(علیهالسلام) تصریح کردند: شخصی به امیرالمومنین(علیهالسلام) گفت: «وامظلمتا» و حضرت در پاسخ فرمودند، اگر به تو یک ظلم شده، اما به من به اندازه سنگ و کلوخ روی کره زمین ظلم و تعدّی شده است.
این مرجع تقلید ضمن در خواست از طلاب برای رفع مظلومیت از چهره ائمه اطهار(علیهمالسلام) بیان داشتند: هم شهادت ائمه اطهار(ع) و هم فقهشان و هم معارفشان و هم روایاتشان مظلوم است.
ایشان افزودند: وظیفه شما در این زمان این است که در این مذهب و اصول و فروع آن قوی شوید تا بتوانید با قدرت علمی این مظلومیت را رفع کنید.
بیشتر عزیزانى که به حج مشرف شده و به پاى بوسى و زیارت قبر رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، ائمه طاهرین و فاطمه زهرا (سلام الله علیهم اجمعین) رفتهاند آگاهند که شمار زیادى شیعه، بالغ بر چند ده هزار نفر به نام نخاوله در مدینه منوره زندگى مىکنند. محقق آلمانى با نام «ورنر انده» کتابى درباره آنان نوشته است که به فارسى ترجمه و تحت عنوان «جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره» (قم، انتشارات دلیل ما) منتشر شده و شرحى تاریخى درباره آنان به دست داده شده است.
در دوران آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى و سپس آیت الله بروجردى دو تن از علماى برجسته شیعه ایرانى که در عراق بودند یکى مرحوم آیت الله سید محمدتقى طالقانى (آل احمد ـ برادر جلال) (م 1331ش) و دیگرى آیت الله سید محمد لواسانى پس از طالقانى، به نمایندگى از مراجع در مدینه حضور داشتند. مرحوم آل احمد به مرگ فجأة درگذشت و شبهه شهادت هم درباره وى داده شد. پس از آن آیت الله لواسانى براى سالها در آنجا حضور داشتند.
دو نامه زیر مربوط به وقایع سال 7ـ1386 ق (1345 ـ 1346ش،1966 ـ 1967) است. زمانى که آیت الله لواسانى بر آن بوده است تا مهدیهاى در مدینه بسازد. وى زمین آن را از مال خویش خریدارى کرده و سپس اقدام به ساختن آن کرده است.
در ابتدا مشکلى وجود نداشته است، اما یکباره چند اقدام همزمان، سبب شده است تا سعودىهاى وهابى نگران شده ساختمان را توقیف کنند.
بر اساس آنچه در نامه ذیل آمده است، اقامه نماز جماعت توسط آیت الله شریعتمدارى، سخنرانى آقاى فلسفى و گذاشتن بلندگو بر فراز دیوار بقیع، دیدار برادران شیرازى با برخى از چهرههاى سعودى، نماز آیت الله شاهرودى و همینطور اعلان افتتاح ساختمان آیتالله عمروى (که ایشان تاکنون زندهاند) سبب برآشفتن وهابىها شده است.
درخواست آیت الله لواسانى آن است تا آیت الله میلانى اقدامى در جهت رفع توقیف از بناى مهدیه در مدینه منوره به عمل آورد و به خصوص پیشنهاد او این است که به نحوى دست به دامن دولت هم بشود.
هرچه هست، این دو نامه، دو سند زنده از فعالیت هاى شیعه در مدینه منوره و برخورد سعودىها با این اقدامات است.
این داستان در شکل جدید آن بیش از یک صد سال است که ادامه دارد.
محضر مبارک حضرت آیة الله العظمى آقاى حاج سید محمد هادى میلانى دامت برکاته
بعرض عالى مىرساند ساختمان المهدیه در مدینه منوره که مرکزى از مراکز شیعه در این خاک و دیار مىباشد به عوارض و عوامل چندى جلب نظر علماى وهابى را نموده است.
ادامه مطلب...
وزارت امر به معروف و نهی از منکر و پلیس عربستان با تحریک وهابیون اقدام به توهین به شیعیان حاضر در اماکن مقدس این کشور میکنند و چندی است نیز برخى طلبههاى وهابى افغانى که به زبان فارسی نیز تسلط دارند در قبرستان بقیع به توهین به زائران ایرانى و شیعی میپردازند.
به گزارش خبرنگار سرویس بینالملل «جهان» از مدینه، سختگیریها و توهینها علیه شیعیان در برخی اماکن مقدس عربستان در حالی صورت می پذیرد که ناهماهنگی میان پلیس عربستان که زیر نظر وزارت کشور قرار دارد و عوامل وزارت امر به معروف و نهی از منکر که زیر نظر علمای وهابی قرار دارد، کاملاً مشهود است.
این گزارش می افزاید: تمامی برخوردهای صورت گرفته با شیعیان ایرانی و عراقی از سوی عوامل وزارت امر به معروف و نهی از منکر صورت میپذیرد.
بنابراین گزارش حضور برخی طلبههاى وهابى افغانى که به زبان فارسی تسلط کامل دارند در قبرستان بقیع و توهین به زائران ایرانی از دیگر سختگیرىهایى است که امسال تشدید شده است. گفتنی است پس از روی کار آمدن ملک عبدالله، شیعیان عربستان با وی بیعت کردند و در چند سال گذشته شیعیان عربستان و مدینه از آزادی نسبی برخوردار بودند به گونهاى که توانستند پس از سالها حسینیه فاطمة الزهرا را در مدینه بازسازی کنند و هر شب میزبان عده کثیری از زائران ایرانی و شیعی باشند.
بحث امروز در مورد علل پیدایش فرق اسلامی است و انشعاباتی که بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایجاد شد.
با توجه به حدیث شریف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود:
«ستفرق أمتی ثلاث و سبعون فرقة و کلهم فی النار إلا فرقة واحدة؛ بعد از من، أمت من به 73 فرقه منشعب می شوند و جز یک فرقه که اهل نجات اند، همه گرفتار آتش جهنم خواهند شد.»
معجم کبیر طبرانی، ج18، ص51 - تاریخ دمشق، ج33، ص370 - میزان الإعتدال ذهبی، ج2، ص430 - لسان المیزان، ج3، ص291- سنن ترمذی، ج4، ص135 - جامع الصغیر سیوطی، ج2، ص445 - کنزالعمال، ج1، ص183 - جامع البیان، ج4، ص44 - تفسیر قرطبی، ج4، ص160
با توجه به اینکه این حدیث در منابع روائی شیعه و أهل سنت مفصل آمده و بزرگان أهل سنت مانند ترمذی و ابن ماجه در سنن خود صراحت دارند بر صحت روایت و ناصرالدین البانی حدیث شناس پرآوازه وهابیت، در کتاب سلسلة الأحادیث الصحیحة، صراحت دارد بر صحت روایت.
آنچه که مىتواند صحت واقعی روایت را برای ما ثابت کند، افتراق أمت به انشعابات متعدد در جامعه اسلامی، پس از رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. از همان آغاز بعد از رحلت، جامعه اسلامی به دو دسته تقسیم شد؛ یک دسته طرفدار آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و مدعی خلافت منصوصه آن حضرت و انحصار خلافت و جانشینی رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در آن بزرگوار که آمار اینها هم کم نبود؛ حتی در برخی منابع أهل سنت مانند شرح نهج البلاغه إبن أبی الحدید معتزلی، آمار ده هزار نفر را ذکر مىکند که از علی (علیه السلام) حمایت می کردند. دسته دیگری بودند در برابر دسته اول، حدود بالای هفتاد هزار نفر که از خلافت خلیفه اول، ابوبکر حمایت کردند و با توجه به آنچه که از قبل برنامه ریزی شده بود، قبائل و عشائر عرب، از اطراف مدینه به درون مدینه آمدند، برای کمک رساندن به خلافت ابوبکر و بیعت گرفتن از مردم برای او و هموار کردن راه برای کسانی که بر خلاف نصوص رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، در رأس هیئت حاکمه قرار گرفتند؛ همانند قبیله أسلم که خلیفه دوم مىگوید:
ادامه مطلب...
نوروز و نوروزیههاى دوره صفوى
چنین به نظر مىرسد که نوروز، در فرهنگ مسلمانان شرقى، حتى با وجود مخالفتهاى برخى از فقهاى سنىمذهب، دوام آورده است. عجیب آن که برخى از آداب و رسوم خاص آن مانند چهارشنبه سورى و سیزده بدر که از پیش از اسلام وجود داشته، و بى پایگى آن از نگاه اسلام بر همه روشن بوده، به دلیل همسویى نوروز با طبیعت و نیز دخالت آن در تعیین خراج سالانه، همچنان حفظ شده است. حضور این عید در بخش وسیعى از دنیاى اسلام در حال حاضر، از نواحى عراق و ترکیه گرفته تا جمهورى آذربایجان، جمهوریهاى آسیاى میانه، افغانستان، پاکستان و طبعا ایران، نشان آن است که پیش از تشکیل دولت صفوى، این عید مورد اعتناى کامل بوده است. در اینجا باید دو نکته را مورد توجه قرار داد:
ادامه مطلب...
نوروز یا روز نو، در همه تقاویم، در همه دورهها و در میان همه فرهنگها، با اسامى گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعى تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدى است که خود به نوعى انسان را با احساسى تازه و تولدى نو به حرکت در مىآورد. این آغاز همراه با شادى و سرور بوده و در هر فرهنگى آیینهاى ویژهاى براى نشان دادن خوش حالى و شادى تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روز نو، روزى بود که شاه جدید ساسانى به تخت مىنشست. خواهیم دید که آخرین نوروز ایرانى، که طى آن آیینهاى ویژهاى را اجرا مىکردند،[1] روزى در اواخر خردادماه بود که یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال، با توجه به عدم محاسبه کبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یک روز به عقب مىافتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود که مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یکى دو سه قرن، بسیارى از آنان بر آیین کهن خود بودند. حتى اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانى آن را ترک کنند. دانسته است که اسلام دو عید را با عنوان عید فطر و اضحى با آیینهاى ویژه مطرح کرد، هر چند آنها آغاز سال نبود اما به هر روى عید طبیعى مسلمانان به شمار مىآمد. در برابر، نه از سوى اهل سنت و نه امامان شیعه، موضعگیرى روشن و شناخته شده مفصلى نسبتبه نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم کرد.
بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که به منابع برجاى مانده ارتباط مربوط مىشود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسى از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید. در این مقال سیر ورود آن را در منابع شیعه و موضعگیرى فقهاى شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نکته جالب توجه آنکه در دوره صفوى، آثار فراوانى در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ ذیل مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله که در دوره صفوى تالیف شده یاد کرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه که در این دوره تالیف شده شرحى به دست دهیم.
ادامه مطلب...
چندى است مفتیهاى وهابى ـ که چیزى از اسلام سراسر رحمت و عطوفت و مهر نیاموختهاند ـ فتواهاى عجیبى صادر کردهاند.
آنان که جز تکفیر دیگران و قتل و خشونت چیز دیگرى نمىشناسند، آموزههاى جاهلى و خشونتطلب خود را به اسلام عزیز نسبت مىدهند.
فتاوایى همچون:
ـ جشن گرفتن، حتى به مناسبت میلاد پیامبر و بزرگان، حرام است!
ـ هدیه دادن گل حتى به بیماران حرام است!
ـ حرام بودن جشن تولد حتى براى کودکان و بچههاى خردسال
ـ بدعت شمردن شستن گوشت قبل از پختن
ـ حرام دانستن استفاده از کمربند ایمنى! زیرا مانع قضا و قدر مىشود!!
ـ حرام دانستن گریه بر اموات، حتى بر پدر و مادر و فرزندان
و دهها فتواى خرافى دیگر ...
آیا نتیجه اینگونه تحجّر و جهالت غیر از بوجود آمدن گروههاى تروریستى و خشونتطلبى است که به اسم اسلام، به راحتى مسلمانان را هم کافر مىدانند و دسته جمعى به قتل مىرسانند؟!
وقتى همه غریزههاى فطرى انسان را ـ که خداوند در وجودش نهاده ـ سرکوب کنید و حتى اشک ریختن او را در فراغ عزیزانش حرام بدانید! آیا مىشود از او جز آدم کشى و شرارت انتظار دیگرى داشت؟!
عجیبتر اینکه
چندى است برخى از مولوىهاى مسجد مکى زاهدان هم به دامن همین جهالتها افتادهاند و در آخرین اظهارنظر (مثلاً فتوایىشان) حکم کردهاند که عید نوروز بدعت! محسوب مىشود چون این زیاد کردن در اسلام به شمار مىرود!!
حتى هدیه دادن و دید و بازدید و تفریح در این ایام را هم ناروا شمردهاند!
و در توهینى آشکار همه پارسىزبانان و از جمله ایرانیان را ـ که شروع بهار و آغاز سال نو را گرامى مىدارند ـ آتش پرست و اهل بدعت معرفى کردهاند!!
تصویر زیر از سایت رسمىشان (فارسى و عربى) گرفته شده است و در آن شروع عید نوروز را از دوره سلجوقیان! دانستهاند که چون در اسلام نبوده پس بدعت است و در یادداشت جدیدشان، تاریخ آن از دوره جمشید و قبل از اسلام دانسته و با استناد به حدیثى جعلى مردودش شمردهاند!
البته اینکه نوروز و آغاز بهار به عنوان عید اسلامى شمرده شود، ما سند و مدرک معتبر قطعى نداریم و هیچ کسى هم ادعا نکرده این عید جزو اعیاد اسلامى است.
نوروز عید است، چون شروعى دوباره در زندگى است ..
عید است چون آغاز شکفتن طبیعت است ...
عید است چون آغاز سیر و سفر است که خداوند فرموده است: «سیروا فی الأرض ..»
عید است چون بیشترین دید وبازدیدها و صله ارحام ـ که این همه اسلام عزیز به آن تأکید دارد ـ در این ایام است..
این حضرات لحظهاى هم فکر نکردهاند که اگر هرچیز جدید بدعت بهشمار آید، خودشان هر روز و هر ساعت مرتکب بدعتند!
مگر در نماز جمعههایتان از میکروفون و بلندگو استفاده نمىکنید؟
مگر سوار ماشین نمىشوید؟
مگر از تلفن و موبایل استفاده نمىکنید؟
مگر از اینترنت استفاده نمىکنید و هر روز مطلب کذب و جنجال برانگیز در سایتها و بلاگهایتان نمىنویسید؟
مگر از عینک استفاده نمىکنید؟
خوب همه اینها جدید است و در صدر اسلام نبود!
آیا رواست هر چیز جدید ـ ولو سودمند ـ را بدعت بدانید؟
و لابد کسانى را که مرتکب این بدعتها مى شوند کافر دانسته و حکم به قتلشان مىدهید!!
آیا رواست مردم مسلمانى را که با شروع سال جدید، غسل مىکنند.. به اماکن مذهبى مىروند .. قرآن تلاوت مىکنند و دعاى یا مقلب القلوب .. مىخوانند را اهل بدعت دانست؟
اصولاً سنت از نظر شما چیست که خلاف آن را بدعت مىدانید؟
اینکه عید نوروز جزو اعیاد اسلامى هست یا نیست یک بحث است و اینکه کسانى را که بزرگداشتى غیر از اعیاد اسلامى هم دارند اهل بدعت بدانید! بحث دیگرى است.
مگر شما عید غدیر را که به فرموده نبى مکرّم اسلام (بر اساس روایات صحیح و معتبر) بزرگترین عید اسلامى است، به آل بویه نسبت نمىدهید؟
مگر نمىگویید هیچ کس حق ندارد چیزى به اسلام بیافزاید یا از آن کم کند و اگر کسى چنین کرد اهل بدعت است.. پس چرا منکر عید غدیر شدهاید؟ آیا این عین بدعت نیست؟؟
امید که با تفکّر و تعقّل در کجفهمىتان از اسلام بازنگرى کرده و به اسلام ناب روى آورید که اسلام مهر و شفقت و رحمت و مروّج سنت اصیل نبوى است.
این روزهاى عید بدجورى ذائقه همه را تلخ کردیم ...
و جهت تفریح و خنده هم شده این فتواى مضحک از مفتى معروف عربستان (عبدالله النجدى) را هم در مورد فوتبال ببینید:
ـ فوتبال حرام است مگر با چهارده شرط (که البته با رعایت این شرطها هم توصیه نمىشود):
1. تعداد یازیکنان یازده تا نباشند!. بلکه باید بر این تعداد اضافه یا کم کنید!
2. دور زمین خط کشى نباشد.
3. کلماتى همچون گل و اوت و پنالتى و کرنر گفته نشود.
4. دروازه به جاى دو تیرک، سه تیرک داشته باشد.
5. در بین بازى نباید کسى شما را تماشا کند! به آنها بگویید بروید دنبال منکرات خودتان! در بازارها و روزنامه ها و بگذارید ما بدنمان را قوى کنیم!!
6. هر کسى که گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنى شما چه ارتباطى به شادى و بغل کردن و بوسیدن دارد!
7. باید با لباس خواب یا غیره خودتان و بدون شورت ها و پیراهنهاى رنگارنگ و شماره دار! بازى کنید.
8. هر کس از شما که در اثناء بازى افتاد و دست یا پایش شکست، یا دستش به توپ خورد بازى بهخاطر او نباید متوقف شود و به کسى که او را انداخته کارت زرد یا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن یا ضربه دیدن باید به قاضى مراجعه شود تا آن بازیکن حق شرعى خود را همانطور که در قرآن است بگیرد و شما باید شهادت دهید که فلانى عمداً دست یا پاى او را شکست!
9. در بازى فوتبال شخصى را به عنوان داور انتخاب نکنید!
10. هنگامى که بازیکنى مصدوم شد، نباید بازیکن دیگرى را جایگزین او کرد!
11. باید قصدتان از بازى فوتبال فقط تقویت بدنى براى جهاد باشد!!
12. زمان بازى را نباید 45 دقیقه قرار دهید!
13. نباید در دو نیمه 45 دقیقهاى بازى کنید، بلکه در یک یا سه نیمه بازى کنید!
14. هنگامى که یکی از دو تیم بر دیگرى غلبه نکرد و توپ به دروازهاى وارد نشد(تساوى بازى)، نباید براى بازى وقت اضافى یا پنالتى در نظر بگیرید (تا یکى پیروز شود)، بلکه بلافاصله بازى را تمام کنید.
جهت اطلاع بیشتر از اینگونه فتواها به سایتهاى «سلام شیعه»، «جهان نیوز» مراجعه کنید.
سؤالات بییندگان شبکه سلام و پاسخهاى دکتر حسینى قزوینی
پخش صوت
دان لود
سؤال:
در مورد آیه الیوم اکملت لکم دینکم توضیح دهید که قبل و بعدش در مورد خوردنى ها است و این چگونه ممکن است؟
پاسخ استاد:
در مورد این آیه، این درست است و ما هیچ شبهه اى در این رابطه نداریم. این در صورتى است که ما بر این عقیده باشیم که این آیات را توسط نبى مکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) کنار هم چیده شده و به این شکل از طرف خداى عالم نازل شده باشد. آقایان أهل سنت بر این باور هستند که قرآن بعد از نبى مکرم (صلى الله علیه و آله و سلم)، به دستور آقاى ابوبکر و توسط زید بن ثابت جمع آورى شد و در کنار هم قرار گرفت. بنا بر عقیده أهل سنت، وقوع آیه اکمال دین در کنار مسائل خوردنى ها، هیچگونه دلیلى نیست و ثانیا اینکه آیات دیگرى همانند آیه تطهیر که در کنار زنان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) آمده و آیه اکمال که در کنار حرمت میته و امثال آن قرار مى گیرد، بخاطر این است که بعدها افرادى که احساس مى کنند این آیات، تمام بساط حکومت آنها را زیر سؤال مى برد و مشروعیت خلافتشان را مخدوش مى کند، از اینها در امان و مصون بماند، این آیات در یک جائى قرار مى گیرد که حساسیت ها کمتر شود.
همانطور که شما فرمودید، نبى مکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) در بستر مرگ افتاده و کسى که 23 سال براى این مردم زحمت کشیده و تلاش کرده، اینها را از وحشیگرى به بالاترین مرتبه انسانیت و کمال رسانیده، خداحافظى و وداع خیلى زشتى با رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) داشتند. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرماید:
هلموا أکتب لکم کتاباً لن تضلوا بعدی.
همانطور که شما هم اشاره کردید در تمام مصادر أهل سنت آمده، و به کرات در جاهاى مختلف نقل کرده اند، به جاى اینکه قلم و کاغذى بیاورند و سخنان رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم)، آنهم سخنى که خیلى با ارزش است و براى همیشه امت اسلامى را از گمراهى بیمه کند، آنها بر گشتند و گفتند که:
إن الرجل لیهجر، قد غلبه الوجع.
یا هر تعبیر دیگرى که باشد، به قول ابن حجر که مى گوید: آنجائى که تعبیر: قد غلبه الوجع باشد، به عمر نسبت مى دهند و آنجائى که: إن الرجل لیهجر است، تعبیر مى کنند به: و قال بعض. این مشخص است که گوینده غیر از خلیفه دوم، کس دیگرى نبود. جالب این است واقعا جاى سؤال است براى اندیشمندان و جوانان أهل سنت که من تقاضا دارم روى این قضیه دقت کنند که چنانچه واقعا اگر بعد از نبى مکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) قضایا به آنگونه که نظر رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) بود، انجام گرفته باشد، تعبیر ابن عباس از این قضیه به رزیه و فاجعه چه بوده؟ این را در صحیح بخاری، ج7، ص9، کتاب المرضی، باب قول المریض قوموا عنى و صحیح مسلم، ج5، ص75، کتاب الوصیه و همچنین صحیح بخاری، ج8، ص161 از قول ابن عباس نقل مى کنند که:
إن الرزیة کل الرزیه ما حال بین رسول الله و بین أن یکتب لهم ذلک الکتاب.
مصیبت و ریشه تمام مصیبت ها، این است که مانع شدند تا رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) آن وصیتنامه را ننویسد.
ادامه مطلب...
امام على(ع) و ولادت در کعبه
فهمیدم توسّلم مستجاب شد
پاسخى بر سخنان و ادعاهاى مولوى خیرشاهى
چرا دست بسته نماز نمىخوانیم؟
بررسى ادله خلافت ابوبکر
پاسخ دکتر عصام العماد به برخی شبهات
اعتراف عامّه به وفات حضرت زهرا(س) با عدم رضایت از شیخین
دنیاى اسلام بدون وهابىها
آیا پاره تن رسول خدا (ص) اولى به مراعات نبود؟!
ما بودیم که نگذاشتیم حق به اهلش برسد!
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 13
کل بازدید :358291
مناظره دکتر قزوینی با مولوى مرادزهی [149]
شهادت 8 شیعه یمنى در مسجد [114]
اندیشمند لبنانى: امام خمینى رفت اما اندیشه او تا ابد زنده است [93]
بیانه 22 وهابى علیه ایران و حزب الله [117]
افتخار میکنم عضو «حزب ولایت فقیه» باشم [99]
نصرالله به آرامش در گفتار معروف است [105]
محاصره شیعیان پاکستانی 7 ماهه شد [112]
جسارت معلم وهابى در عربستان به حضرت زهرا (س) [141]
شهادت پنج جوان دیگر شیعه در کویته پاکستان [136]
انتقاد شدید هیکل از اعراب [168]
عثمان را الگو قرار بده وکنارهگیرى مکن [138]
مظلومنمایى 14مارس و معرکهگردانى العربیه [118]
حمله به یک رییس جمهور عربى به اتهام شیعه شدن؟! [216]
پاسخ به فتنه با سرعت فیبر نورى [108]
[آرشیو(135)]
رهیافتگان به مکتب اهل بیت
امامت و خلافت
پرسش و پاسخ
وهابیت رو به افول
مکتب اهل بیت
اهل سنت و اعتقاداتشان
اخبار و مناسبتها
عاشق آسمونی
نمازخانه بوستان بهاره
بندیر
سجاده ای پر از یاس
دنیاى جوانى
TOWER SIAH POOSH
دختری در راه آفتاب
یاران
بوی سیب
پرتو
جاء الحق و زهق الباطل
بهارستانه
manna
ساحل نشین اشک
مشاوره
لـعل سلسبیل
زورخانه بابا علی
فدایى سید على
عشق سرخ
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
منصور
کوثر بیکرانه
جمهوریت
حقوق و حقوقدان
esperance
شمیم
به یاد لاله ها
کوثر
دم مسیحایى
کبوترانه
نیلوفرآبى
موسسه فرهنگی وصال شهدا
با من حرف بزن
حزب اللهی مدرنیته
کجایید ای شهیدان خدایی
عاشقان على و فاطمه
14 معصوم
خدا
موتور سنگین
شهید امر به معروف زوبونی
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
حسین جان
خلوت تنهایی
احادیث
لبیک یا مهدی، یا خامنه ای
وبلاگ ایران اسلام
روح .راه .ارامش
اهل سنت واقعى
کریمه اهل بیت
کوثر
نقد وهابیت
همگرایی شیعه و اهل سنت
هیأت پیام آوران عاشورا
لیست وبلاگهاى به روز شده
دهه فجر
نسیم رضوان
وبلاگ خونه دانشجویی تاکستان
کوچهام مهتابى است
شیعیان
فاطر سبز